روح و ریحان

روح و ریحان
  • خانه 
  • ورود 

تفسیر سوره «توحید» به نثر+ دانلود همخوانی«لبیک یا ربّ الأمم»

10 آبان 1394 توسط روح و ریحان

گفته‏ اند ارباب تحقيق و خرد/ ذات بحت و بود محض است آن احد

مزد و مطلق از خصوص و از عموم / وز عروض و لا عروض و هر رسوم‏

مطلقست اعنى ز قيد خاص و عام/ نه بود وصف و نشان او را نه نام‏

جمله ز او آثار كثرت منتفى است /در حجاب لا تعين مختفى است‏

عاريست از وصف كثرت وحدتش/ دور از شرط تعين نسبتش‏

هست يكتايى چنان يكتا كه او /در عدد داخل شود بي گفتگو

از عددها وحدتش خارج بود/ نى چو واحد در عدد داخل شود

حق زوجه واحديت بى‏ مقال/ جامع كل صفاتست و كمال‏

در مقام واحديت از جهات/ مي پذيرد علم و تعيين و صفات‏

واحديت وصف ذات حضرتست/ فرض در وى اعتبار كثرتست‏

يافت اندر واحديت اعتبار/ اسم و رسم و نعت و وصف از هر قرار

هست واحد از احد اول نزول/ مر حقيقت از محمد «ص» در وصول‏

اى محمد در جواب مشركان/ كه تو را گويند حق را ده نشان‏

اين بتان ما بود پيدا كه چيست/ تو بما بنما كه معبود تو كيست‏

گو تو ايشان را هو اللَّه احد/ او نگنجد در اشارت در عدد

پاك و بيرون است از عين و عيان/ نه اشارت مي پذيرد نه ميان‏

منفرد اندر صفات و ذات خويش /مطلق از ادراك مخلوقات خويش‏

شان او يكتايى است اندر وجود /نيستش ثانى بذات و وصف و بود

اندران حضرت خرد را راه نيست /ممكنى از هستيش آگاه نيست‏

نك ز اللَّه الصمد بشنو بيان /اوست معبود و پناه بندگان‏

هر وجودى‏ راست بر وى احتياج/ او نباشد از وجودى لا علاج‏

بي نياز است از وجود غير خود /كرد خلق او بر ظهور خير خود

نيست فوقش آمرى او ناهيى /خلق را نز مشيتش آگاهيى‏

باشد از وصفش يكى لا جوف له/ خورد و خواب آنجا ندارد هيچ ره‏

يا كه من غير شبيه آمد صمد /نيست مانندى مر او را در سند

نى از او زايد ولد يا هيچ چيز / نى ز چيزى گشته او زائيده نيز

نيست همتايى مر او را هيچ كس/ هم نه عقلى را بدركش دسترس‏

نه شبيه او راست در ذات و صفات/ هم نه تغيير و تبدل از جهات‏

اعتقاد اينست پيدا و خفى /بارالها تو گواهى بر صفى‏

تفسیر صفی

دانلود همخوانی«لبیک یا ربّ الأمم»


 نظر دهید »

تشبیه ارکان نماز

06 خرداد 1394 توسط روح و ریحان

از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم پرسیدند: چرا پیش از نماز اذان و اقامه مستحب است ولی در مورد سایر عبادات چنین نیست؟ حضرت فرمود: به خاطر اینكه نماز ، شبیه حالتهای مختلف انسان در قیامت است. اذان به «نفخه اول» شباهت دارد كه با نفخه اول و دمیدن اسرافیل در صور همه مردم می‌میرند و از همین جاست كه نشستن و سجده كردن بعد از اذان مستحب است (سجده اشاره به مرگ و بازگشت انسان به خاك و زمین است) و اقامه نماز ، شبیه «نفخه دوم» است كه با نفخه دوم و دمیدن اسرافیل در صور ، در مرتبه دوم مردگان زنده می‌شوند، كه خدای تعالی فرمود:

 

«گوش فرا ده و منتظر روزی باش كه منادی از مكانی نزدیك ندا می‌دهد.» (سوره ق _41) و قیام در نماز مانند برخاستن مردم از قبرهاست چنانچه فرمود: «روزی كه مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می‌ایستند» (سوره مطففین _ 6) و بلند كردن دستها هنگام گفتن تكبیرة الاحرام شبیه دست دراز كردن برای گرفتن نامه اعمال در قیامت است كه خدای بزرگ فرمود:«كتابت را بخوان، كافیست كه امروز خود حسابگر خویش باشی» (سوره اسرا _ 14)و ركوع نماز ، به خضوع خلایق در پیشگاه خالق شباهت دارد، چنانكه فرمود:«و در آن روز همه چهره‌ها در برابر خداوند حیّ قیوم خاضع می‌شود.»(سوره طه _ 111) و سجود نمازشبیه سجود بندگان برای خدای جهان (در قیامت) است كه فرمود:بخاطر آورید روزی را كه ساق پاها از وحشت برهنه می‌گرددو دعوت به سجود می‌شوند.» (سوره قلم _ 42) و تشهد نماز شباهت دارد به زانو زدن خلائق در پیشگاه خدای متعال در روز قیامت.(1)…


ادامه »

 1 نظر

اهمیت نماز اول وقت و آنان که لعنت می شوند

15 فروردین 1393 توسط روح و ریحان

دو گروه هستند که نماز آنها را نفرین می کند و آنها در زمره لعنت شدگان هستند برای آشنایی با این دو گروه آیت ا…مجتهدی تهرانی روایتی را بیان می کند که نماز آنها را نفرین می کند:


کسانی که نماز را در اول وقت نمی‌خوانند نماز آنها را نفرین می‌کند و می‌گوید خدا تو را ضایع و خراب کند همان طور که تو مرا ضایع و خراب کردی، به همین خاطر هم هست که این گونه افراد همیشه گرفتار هستند و می ‌گویند آقا من هر کار می‌کنیم نمی‌شود این برای این است که نماز اول وقت نمی‌خوانی و پدر و مادر از دست تو ناراضی هستند.

از ملا می‌پرسند: چرا هر کار می‌کنیم کارمان به سامان نمی‌شود؟ در جواب گفت: برای اینکه نماز اول وقت نمی‌خوانی و نماز هم نفرین‌تان می‌کند.

دو نفر ملعون هستند: اول آن کسی که آن قدر نماز مغرب را دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود و دوم آن کسی که آن قدر نماز صبح را دیر بخواند که ستاره‌ای در آسمان باقی نمانده باشد و نزدیک طلوع آفتاب باشد این دو نفر ملعون هستند یعنی از رحمت خدا به دور می‌باشند.



 1 نظر

قدرت تغییر

04 دی 1392 توسط روح و ریحان

یک روز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود: دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این شرکت بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنیم. در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مى‌شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده که بوده است. این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند رفته رفته که جمعیت زیاد مى‌شد هیجان هم بالا مى‌رفت. همه پیش خود فکر مى‌کردند: این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد! کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد. آینه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد، تصویر خود را مى‌دید. نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود: تنها یک نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جز خود شما. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید زندگى‌تان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید بر روى شادى‌ها، تصورات و موفقیت‌هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید به خودتان کمک کنید… زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدینتان، شریک زندگى‌تان تغییر کنند تغییر نمی کند زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌کند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مى‌باشید. جهان هر کس به اندازه‌ی وسعت فکر اوست. [1]


—————————–

پی نوشت :
[1] . نرم افزار نیش ها و نوش ها، سایت اسک دین دات کام.


 2 نظر

ببخشید خانم شما خدا هستید؟

19 آذر 1392 توسط روح و ریحان

کودکی با پاهای برهنه بر روی برفها ایستاده بود وبا نگاه همراه حسرت و اندوه به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد و از سرمای زیاد میلرزید و پاهایش را از سرما از روی زمین جابجا می کرد.خانمی در حال عبور او را دید و به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش.

کودک که حالا احساس گرما می کرد و دیگه نمیلرزید و لباس های تو تنشو دو دستی بغل کرده بود، پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم.

کودک گفت:می دانستم با او نسبت دارید.



 نظر دهید »

فاطمه جان گريه نكن!

08 آذر 1392 توسط روح و ریحان

على بن هلال از قول پدرش مى گويد:

هنگامى كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در بستر بيمارى ـ كه به رحلت ايشان منجر شد ـ قرار داشت، براى عيادت به خدمت شان شرفياب شدم. حضرت فاطمه(عليها السلام)بر بالين حضرت(صلى الله عليه وآله وسلم) نشسته و مى گريست، تا اين كه صداى گريه حضرت زهرا(عليها السلام) شدّت گرفت. پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)سرشان را به طرف زهرا(عليها السلام) بالا برده و فرمود: عزيز دلم! فاطمه جان! چرا گريه مى كنى؟!

حضرت زهرا(عليها السلام) عرض كرد: از ضايعه اى كه بعد از شما است مى ترسم.

حضرت(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: عزيزم! آيا نمى دانى كه خداوند كاملاً بر احوال زمين آگاه است و در يك نظر پدرت را به رسالت مبعوث نمود، و بر اساس همان آگاهى، در نظر بعد، شوهرت را برگزيد، و به من وحى كرد كه تو را به نكاح او در آورم.

فاطمه جان! خداوند به ما اهل بيت هفت خصلت عطا نموده است كه به كسى قبل از ما عطا نشده، و پس از ما نيز به كسى عطا نخواهد شد:

اوّل آن كه من، خاتم پيامبران و برترين ايشان و محبوب ترين مخلوق در نزد خدا هستم و پدر توأم.

دوّم آن كه جانشين من، بهترين جانشينان و محبوبترين ايشان نزد خدا است و او شوهر توست.

سوّم آن كه شهيد ما، بهترين شهدا و محبوب ترين آنها نزد خدا است، و او حمزه، عموى پدر و عموى شوهر توست.

چهارم از ماست آن كه دوبال دارد و هرگاه بخواهد با آن در بهشت با ملائكه پرواز مى كند، و او پسر عموى پدر و برادر شوهر تو است.

پنجم و ششم; دو نوه پيامبر اين امّت فرزندان تو هستند، حسن و حسين، كه آقاى جوانان بهشتند، و قسم به خدا! پدرشان از هر دوى آنها نيز نيكوتر است.

هفتم; فاطمه جان! قسم به كسى كه مرا به پيامبرى بر انگيخت، مهدى اين امت فرزند آن دو ]حسن و حسين(عليهما السلام)[ است. هنگامى كه دنيا را هرج و مرج فراگيرد آشوبها پديدار گرديدند، راهها بسته شده و گروهى، گروهى ديگر را غارت مى كند، بزرگان به كودكان رحم نمى نمايند، و كوچكترها حرمت بزرگان را رعايت نمى كنند، در اين هنگام خداوند از نسل آن دو كسى را بر مى انگيزد كه قلعه هاى گمراهى و دل هاى قفل زده را مى گشايد. و اساس دين را در آخرالزمان استوار مى كند، چنان كه من در آخرالزمان (دوره رسالت) آن را استوار نمودم، و زمين را پس از آن كه از ظلم و جور انباشته شده باشد پر از عدل و داد مى كند.

فاطمه جان! اندوهگين مباش و گريه مكن همانا خداوند ـ عزوجل ـ از من نسبت به تو مهربان تر و رئوف تر است، و اين به خاطر جايگاه تو نزد من و مهر توست در قلب من; خداوند تو را به مردى تزويج نمود كه از جهت خاندان بزرگ ترين مردم، و از جهت بزرگوارى و مقام برترين ايشان، و مهربان ترين آن ها نسبت به مردم، و عادل ترين آنها در مساوات، و بيناترين آنها در رويدادها و مسائل است. و من از خدا خواسته ام كه تو اوّلين كسى باشى كه از اهل بيتم به من ملحق خواهى شد.

(آنگاه آثار سرور و شادى در چهره حضرت زهرا(عليها السلام) نمايان شد.)

————————-

كشف الغمّه، ج 3، ص 267 و 268; بحار الانوار، ج 51، ص 79.


 نظر دهید »

چرا امام زمان(عج) قائم آل محمّد(عليهم السلام) ناميده شد؟!

07 آذر 1392 توسط روح و ریحان

ابوحمزه ثمالى مى گويد:

از حضرت امام محمّدباقر(عليه السلام) پرسيدم: اى فرزند رسول خدا! مگر شما ائمه، همه قائم به حق نيستيد؟

فرمود: بلى!.

عرض كردم: پس چرا فقط امام زمان(عليه السلام) قائم ناميده شده است؟

حضرت فرمود: هنگامى كه جدّم حسين بن على(عليهما السلام) به شهادت رسيد، فرشتگان آسمان به درگاه خداوند متعال ناليدند و گريستند و عرض كردند: پروردگارا! آيا كسى را كه برگزيده ترين خلق تو را به قتل رسانده است به حال خود وامى گذارى؟

خداوند متعال به آنها وحى فرستاد: آرام گيريد! به عزّت و جلالم سوگند! از آنها انتقام خواهم كشيد، هرچند بعد از گذشت زمانى باشد.

آنگاه پرده حجاب را كنار زده و فرزندان حسين(عليه السلام) را كه وارثان امامت بودند، به آنها نشان داد. ملائكه از ديدن اين صحنه بسيار مسرور شدند.

يكى از آنها در حال قيام نماز مى خواند. حق تعالى فرمود: به وسيله اين قائم از آنها انتقام خواهم گرفت.»

—————————–

علل الشرايع، ص 160، باب 129، ح 1; بحارالانوار، ج 51، ص 28، ح 29.


 نظر دهید »

رهبر انقلاب اسلامی درباره‌ی مجالس عزاداری ماه محرم سه ویژگی را برشمرده‌اند:

29 آبان 1392 توسط روح و ریحان

رهبر انقلاب اسلامی درباره‌ی مجالس عزاداری ماه محرم سه ویژگی را برشمرده‌اند:
۱. عاطفه را نسبت به حسین بن علی و خاندان عصمت و طهارت صلوات‌الله‌علیهم بیشتر كند. (علقه و رابطه و پیوند عاطفی را باید مستحكم‌تر سازد.) چون رابطه‌ی عاطفی، یك رابطه‌ی بسیار ذی‌قیمت است.
۲. نسبت به حادثه‌ی عاشورا باید دید روشن و واضحی به مستمع بدهد.
۳. نسبت به معارف دین، هم ایجاد معرفت و هم ایجاد ایمان -ولو به نحو كمی- كند.

ایشان درباره‌ی تبیین ویژگی دوم می‌گویند:
دومین ویژگی‌ای كه باید در این مجالس به وجود آید، این است كه مردم نسبت به اصل حادثه عاشورا، معرفت روشنتر و واضحتری پیدا كنند … موضوع سخنرانی، باید حضّار آن مجلس را به این فكر فرو ببرد كه: «ما به این مجلس آمدیم و گریه‌ای هم كردیم؛ اما برای چه؟ قضیه چه بود؟ چرا باید برای امام حسین(ع) گریه كرد؟ اصلاً چرا امام حسین(ع) به كربلا آمد و عاشورا را به وجود آورد؟» بنابراین، باید به موضوعاتی پرداخت كه نسبت به اصلِ حادثه عاشورا، معرفتی در افراد به وجود آورد.

همچنین در تبیین سومین ویژگی در همان سخنرانی می‌فرمایند: سومین ویژگی لازم در این مجالس، افزایش ایمان و معرفت دینی در مردم است. در چنین مجالسی باید از دین نكاتی عنوان شود كه موجب ایمان و معرفتِ بیشتر در مستمع و مخاطب گردد.

و در بخشی دیگر از سخنان رهبر انقلاب اسلامی درباره‌ی مراسم عزاداری آمده است: «در مراسم عزاداری، به روح آن واقعه باید توجه نمود نه اینكه فقط صورت‌سازی و تصویرسازی شود.»

 نظر دهید »

چگونگی نگهداری تربت امام حسین علیه السلام

26 آبان 1392 توسط روح و ریحان

سفارش زیادی شده است که بر مهری که سجده میکنید و تسبیحی که برای ذکر گفتن استفاده می کنید ، از تربت مقدس کربلا باشد، چرا که ثواب آن نماز و ذکر چندین برابر میشود.


حال چگونه این تربت را نگهداری کنیم:

در سفر به کربلا و خرید تربت مقدس کربلا، ابتدا آن را به ضریح 6 گوشه امام حسین علیه السلام متبرک کرده و هنگام خارج شدن از کربلا، برای اینکه این تربت همچنان مقدس بماند و اثر خود را از دست ندهد، نقل است که «بسم الله الرحمن الرحیم» را در کاغذی نوشته و در کنار تربت قرار دهیم.چون نقل است که فرشتگانی دور تا دور کربلای معلی نگهبانی میدهند و اجازه ورود اجنه را به این مکان مقدس نمی دهند،ولی وقتی که این تربت را از کربلا خارج می کنی ، خود را به این تربت می زنند و اثر و نورانیت  تربت را از بین می برند.

 1 نظر

مناجات با خداوند

10 آبان 1392 توسط روح و ریحان

الهی

ای معبود من و یگانه پناهگاه من

تو همیشه و همه جا همراه من و یاد من هستی.

اما منِ بنده، شاید در جایی که مانعی برایم پیش آید و یا مشکلی باشد که از همه نومید گردم، آنگاه بسویت می آیم.

خدایا

ای معبودی که گناهانم و لغزش هایم را میپوشانی تا عیوبم بر دیگران آشکار نشود و چه عیبی بدتر از گناه…

بارالهی

حمد و ستایش مخصوص توست و تنها تویی که بدون نظر به همین شکر ناچیز، نعمت های بی حد و حصر را در اختیار گذاشته ای و چه بسا بسیاری از آنها را نمی شناسم.

خدایا تو را چگونه شکر کنم ، در حالی که همین شکر کردن ، خود نعمتی است از تو برای من.

خدایا از تو میخواهم که کمکم کنی تا از نعمت هایی که برایم عطا فرمودی در راه درست و کمک به دیگران و یاری دینت استفاده کنم.

الهی

بر محمد(ص) و اهل بیت پاکش درود بفرست و ما را از شیعیان و دوستان واقعی ایشان قرار بده.

آمین یا ربّ العالمین



 نظر دهید »

غدیر ،امکان ساز استمرار حرکت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)/بخشی از فرمایشات امام خامنه ای در رابطه با عید غدیر

01 آبان 1392 توسط روح و ریحان

عید غدیر، عید بسیار بزرگ و خاطره عظیم تاریخى است؛ لیكن در مضمون عید غدیر درس هایى وجود دارد كه هرگاه ملت اسلام این درسها را به گوش جان بشنود، حقیقتاً از این روز بهره خواهد برد.
در واقعه غدیر، درسهاى بزرگى وجود دارد: اوّلاً این واقعه جزو وقایع مسلّم تاریخ اسلام است. این‏طور نیست كه فقط شیعه حدیث غدیر را نقل كرده باشد. در بین علما و محدّثان اهل سنّت، تعداد بسیارى این حدیث را نقل كرده‏ اند و همان‏طور كه شیعه این حادثه را بیان كرده است، آنها هم بیان كرده‏اند. فهم علما و دانشمندان - همانند فهم خود حضّار آن حادثه - از این عمل پیغمبر، كه دست امیرالمؤمنین را بلند كرد و فرمود:«من كنت مولاه فهذا على مولاه» این‏ بود كه پیغمبر، امیرالمؤمنین را براى جانشینىِ خود نصب كرد. نمى‏ خواهیم وارد مسأله شیعه و سنّى و اختلافات و درگیریهاى اعتقادى شویم - دنیاى اسلام تا امروز هرچه از دعواى شیعه و سنى كشیده، بس است! - ولى معرفتى كه در این كلام عمیق پیغمبر وجود دارد، باید درست فهمیده شود؛ پیغمبر امیرالمؤمنین را منصوب كرد….

ادامه »

 1 نظر

انتظار برای فرج!!

18 مهر 1392 توسط روح و ریحان

شاید برایتان پیش آمده که در امتحانی مهم شرکت کنید و برای نتیجه آن امتحان انتظار بکشید. اما آن چند روزی را که در انتظار اعلام نتایج می نشینید مدام فکر و ذکر شما در مورد نتیجه آن خواهد بود و لحظه شماری می کنید که این انتظار بالأخره به پایان برسد و نتیجه دلخواه را اعلام کنند و دائم در حال گفتن ذکر و دعا کردن خواهید شد و از دیگران التماس دعا خواهید کرد.

اما در مورد انتظار فرج چطور؟ آیا به همان اندازه که ذهنمان هر لحظه به نتیجه امتحان و پایان دادن به انتظار است، برای تعجیل در فرج آقایمان و رسیدن به ایشان لحظه شماری می کنیم؟ یا فقط زبانمان به دعای فرج عادت کرده، نوعی عادت برایمان شده بدون هیچگونه انتظار واقعی که برای فرج ایشان هیچ آرام و قراری نداشته باشیم.

براستی تا چه حد در دعاهایمان و در انتظارمان برای صاحبمان و مولایمان صداقت داریم و هر لحظه به فکر ایشان هستیم ، آیا این دعاهایمان از اعماق دلمان و باطنمان سرچشمه گرفته یا فقط نوعی عادت برایمان است؟

مهدی جان

هر راه بجـز راه تو کج خواهد شـــد…بی لطف تو آسمان فلج خواهد شــــد…

ما منتظــران اگــر بخواهیم همـه…
امسال همان ســـــال فــــــرج خواهـد شـد.

 نظر دهید »

وصیت نامه معلم شهید

10 مهر 1392 توسط روح و ریحان

وصیت نامه معلم شهید میر حبیب میرآقایی
تاریخ شهادت:1365/10/20
محل شهادت: شلمچه، عملیات کربلای 5


بسم الله الرحمن الرحیم
«ولاتحسبنَّ الذین قتلوا فی سبیل اللهِ أمواتاً بل أحیاءٌ عند ربّهم یُرزقون»
(استغفر اللهَ ربّی و أتوب إلیه، استغفر اللهَ ربّی و أتوب إلیه، إلهی و ربّی اَلعفو اَلعفو اَلعفو …)
خدایا چگونه وصیت نامه بنویسم در حالیکه سرا پا غرق در گناهم و در کوله بارم چیزی نیست بجز گناه و تقصیر. اما چون بر هر فرد مسلمان واجب است که قبل از مردن وصیت بکند، این بنده حقیر نیز چند کلمه ای برای اهل خانواده و دوستان و همکاران عزیزم معروض دارم.
اول اینکه از تمامی کسانی که این نوشته را می خوانند ، عاجزانه التماس دعا دارم و می خواهم که برای بخشش گناهانم و برای رسیدن به معبودم و معشوقم از ته دل دعا بکنند، تا ما هم مورد رحمت خداوند قرار بگیریم و در آخرین لحظات عمرم دوباره دست به دعا برداشته و از او می خواهم که مرا در جهاد اکبر(مبارزه با نفس) پیروز و موفق بگرداند چرا که حضرت علی علیه السلام که رهبر و مولای شیعیان جهان می باشد، با آنهمه پاکی و عصمت، دست به دعا برمی داشت و می فرمود:«إلهی لا تکلنی علی نفسی طرفة عین أبدا» و بعد از لطف بیکران خداوند متعال، سپاسگزارم که به این بنده ناتوان عنایت فرمود که به عنوان یک رزمنده در کنار دیگر برادران عزیز رزمنده ام در این دانشگاه اخلاقی تحصیل نمایم و بعد به آرزوی نهاییم که قرب خداوند می باشد، نایل آیم.
و اما برادران عزیزم و دوستان گرامی و امت حزب الله؛ قدر این امام عزیز را که مانند یک چراغ منوّر از جماران به تمامی جهان درخشش می نماید بدانید و از دستورات و رهنمودها و رهبری ایشان سرپیچی نکنید چرا که ایشان نائب برحق امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف می باشد و هرکس جلوتر از ایشان حرکت بکند گمراه و اگر کسی پشت سر ایشان حرکت بکند به راه راست رفته است و اگر کسی هم خیلی عقب بماند و پشت سر ایشان حرکت نکند باز گمراه خواهد شد. به هیچ وجه جبهه ها را خالی نگذارید و به شیطنت های منافقان کور دل گوش ندهید که در جهت تضعیف انقلاب و امام و جنگ تلاش می کنند با تبلیغات سوء خود مانع آمدن جوانان به جبهه ها می شوند بدانید و از دستورات و رهنمودها و رهبری ایشان سرپیچی نکنید چرا که ایشان نائب برحق امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف می باشد و هرکس جلوتر از ایشان حرکت بکند گمراه و اگر کسی پشت سر ایشان حرکت بکند به راه راست رفته است و اگر کسی هم خیلی عقب بماند و پشت سر ایشان حرکت نکند باز گمراه خواهد شد. به هیچ وجه جبهه ها را خالی نگذارید و به شیطنت های منافقان کور دل گوش ندهید که در جهت تضعیف انقلاب و امام و جنگ تلاش می کنند با تبلیغات سوء خود مانع آمدن جوانان به جبهه ها می شوند بدانید و از دستورات و رهنمودها و رهبری ایشان سرپیچی نکنید چرا که ایشان نائب برحق امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف می باشد و هرکس جلوتر از ایشان حرکت بکند گمراه و اگر کسی پشت سر ایشان حرکت بکند به راه راست رفته است و اگر کسی هم خیلی عقب بماند و پشت سر ایشان حرکت نکند باز گمراه خواهد شد. به هیچ وجه جبهه ها را خالی نگذارید و به شیطنت های منافقان کور دل گوش ندهید که در جهت تضعیف انقلاب و امام و جنگ تلاش می کنند با تبلیغات سوء خود مانع آمدن جوانان به جبهه ها می شوند؛چرا که ایشان مصداق آیه شریفه« و جعلنا من بین أیدیهِم سداً و مِن خَلفهِم سَداً فأغشَیناهُم فَهُم لایُبصِرون» قرار گرفته اند، و جبهه دانشگاهی است که پایه گذار آن امام حسین علیه السلام و مدرس آن امام خمینی و شاگردان آن رزمندگان جان برکف و درس آن اخلاق و شجاعت و شهادت می باشد؛ و بر هر فرد مسلمانی که توانایی داشته باشد واجب است که در این دانشگاه تحصیل نماید و گرنه مورد غضب قرار خواهد گرفت. بهترین لحظات عمر من موقعی آغاز شد که در کنار این بسیجیان پاک و معصوم قرار گرفتم، چرا که امام عزیزمان فرمود:
بسیجیان ملائکه های روی زمین هستند.
و اما همکاران عزیز فرهنگی:…

ادامه »

 2 نظر

مناجات شهید چمران با خداوند

18 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

خدايا! از آنچه كرده ام اجر نمي خواهم، و به خاطر فداكاري هاي خود بر تو فخر نمي فروشم،

آنچه داشته ام تو داده اي، و آنچه كرده ام تو ميسر نموده اي، همه استعدادهاي من،

همه قدرت هاي من، همه وجود من زاده اراده تو است، من از خود چيزي ندارم كه ارائه دهم،

از خود كاري نكرده ام كه پاداشي بخواهم.


 2 نظر

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

18 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

 

 1 نظر

شمیم يار

15 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

کسی از عارفی پرسید می خواهم امام زمان (عج) رو ببینم. عارف گفت: واقعا؟ گفت بله واقعا گفت سه روز لب به آب نزن سه روز چنان تشنه و محتاج آب شد که مدام خواب آب میدید آمد نزد آن عارف گفت هنوز امام زمان (عج)را ندیدم گفت چه میبینی در خواب گفت مدام در خواب و بیداری آب می بینم گفت بخاطر اوج نیازت به آب است اگه نیاز به امام زمانت هم مثل نیازت به آب باشد حتما در خواب و بیداری می بینیش این یه فرمول کلی است که به همه . باید دل واقعا بخواهد بعد شرایط را فراهم میکنه و ارتباط واقعی ایجاد میشود پس ما همه فقط می گیم آقا دوستت داریم بیا بیا تا حالا واقعا از ته دل خواستیم آقا رو؟؟

فکر نکنم وگرنه حتما این رابطه ایجاد شده بود و 313 یار آماده بود بیایید تصمیم بگیریم اوج نیازمان به یوسف زهرا (س) مثل اوج نیاز به آب باشه.


 3 نظر

مناظره امام صادق (ع) با منکر خدا

11 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

در كشور مصر، شخصى زندگى مى كرد به نام عبدالملك، كه چون پسرش عبدالله نام داشت، او را ابوعبدالله (پدر عبدالله ) مى خواندند، عبدالملك منكر خدا بود، و اعتقاد داشت كه جهان هستى خود به خود آفريده شده است، او شنيده بود كه امام شيعيان، حضرت صادق (ع ) در مدينه زندگى مى كند، به مدينه مسافرت كرد، به اين قصد تا درباره خدايابى و خداشناسى، با امام صادق (ع ) مناظره كند وقتى كه به مدينه رسيد و از امام صادق (ع ) سراغ گرفت، به او گفتند: امام صادق (ع ) براى انجام مراسم حج به مكه رفته است، او به مكه رهسپار شد، كنار كعبه رفت ديد امام صادق (ع ) مشغول طواف كعبه است، وارد صفوف طواف كنندگان گرديد، (و از روى عناد) به امام صادق (ع ) تنه زد، امام با كمال ملايمت به او فرمود:

نامت چيست؟
او گفت : عبدالملك (بنده سلطان )

امام : كنيه تو چيست؟

عبدالملك : ابو عبدالله (پدر بنده خدا).

امام : اين ملكى كه (يعنى اين حكم فرمائى كه ) تو بنده او هستى (چنانكه از نامت چنين فهميده مى شود) از حاكمان زمين است يا از حاكمان آسمان؟
وانگهى (مطابق كنيه تو) پسر تو بنده خداست، بگو بدانم او بنده خداى آسمان است، يا بنده خداى زمين؟ هر پاسخى بدهى محكوم مى گردى.

عبدالملك چيزى نگفت، هشام بن حكم، شاگرد دانشمند امام صادق (ع ) در آنجا حاضر بود، به عبدالملك گفت : چرا پاسخ امام را نمى دهى؟

عبدالملك از سخن هشام بدش آمد، و قيافه اش درهم شد.

امام صادق (ع ) با كمال ملايمت به عبدالملك گفت :…


ادامه »

 نظر دهید »

به مناسبت شهادت جانسوز امام صادق(علیه السلام)/دانلود همخوانی«سوگواره بقیع»

10 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

از صفای ضریح دم نزنید /حرفی از بیرق و علم نزنید

گریه های بلند ممنوع است /روضه که هیچ سینه هم نزنید

کربلا رفته ها کنار بقیع /حرفی از صحن و از حرم نزنید

زائری خسته ام نگهبانان /به خدا زود می روم نزنید

زائری داد زد که نا مردان /تازیانه به مادرم نزنید

غربت ما بدون خاتمه است /مادر ما همیشه فاطمه است

کاش درهای صحن وا بشود /شوق در سینه ها به پا بشود

کاش با دست حضرت مهدی /این حرم نیز با صفا بشود

کاش با نغمه حسین حسین /این حرم مثل کربلا بشود

در کنار مزار ام بنین/طرحی ازعلقمه بنا بشود

پس بسازیم پنجره فولاد /هر قدر عقده هست وا بشود

چارتا گنبد طلایی رنگ /چارتا مشهد الرضا بشود

این بقیعی که این چنین خاکی است /رشک پروانه های افلاکی است

در هوایش ستاره می سوزد /سینه با هر نظاره می سوزد

هشت شوال آسمان لرزید /دید صحن و مناره می سوزد

بارگاه بقیع ویران شد /دل بی راه و چاره می سوزد

این حرم مثل چادر زهراست /که در اینجا دوباره می سوزد

این حرم مثل خیمه ی زینب /که در اوج شراره می سوزد

سالها بعد قدری آن سو تر /چند قرآن پاره می سوزد


 نظر دهید »

یا أباصالح المهدی

08 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

روزی هزار بار دلت راشکسته ام
بیخود به انتظار وصالت نشسته ام
هربار این تویی که رسیدی و در زدی
هربار این منم که در خانه بسته ام
هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی
هم عهد خویش هم دلت راشکسته ام

اللهمّ عجّل لولیک الفرج

 نظر دهید »

به یاد شهیدان رجایی و باهنر

08 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

هشتم شهریور هر سال، یادآور شهادت رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر شهید جمهوری اسلامی است. همه ساله با فرا رسیدن این ماه، ‌نام و یاد‌ خاطرات‌ شهیدان محمدعلی رجایی و محمد جواد باهنر زنده می‌شود و این فرصتی است تا از این عزیزان شهید و دیگر شهدای دولت و دولتمردانی که جان در راه ایمان و اعتقاد خود به اسلام، امام و انقلاب تقدیم کردند، یاد کنیم.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شکاف‌ میان ملت و دولت، برداشته شد و حاکمان از میان خود مردم برخاستند. آنان درد مردم را داشتند. به قدرت مردم، مؤمن بودند. به مردم و ایثار و فداکاری آنان اتکا کردند. خدمت به مردم را افتخار دانستند. از آنجا که رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) فرموده بودند: اگر به من خدمتگزار بگویید، بهتر از این است که رهبر بگویید. همین نگاه بود که در دولت نیز جریان پیدا کرد. دولت شهید رجایی به عنوان مردمی‌ترین دولت تا آن زمان توانست با بهره‌گیری از همین نگاه، شکاف ملت و حاکمیت را پر کند.

دولتمردانی که از میان مردم برخاسته بودند، شب و روز به خدمت مشغول شدند و با اعتقاد به استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی که مردم در خیابان‌ها آن را فریاد زده بودند، همه تلاش و همت خود را برای رسیدن به این آرمان به خرج دادند. سخت‌کوشی این دولتمردان که از میان جامعه اسلامی‌مان برخاسته و از درد‌های به جا مانده از سال‌های شاهنشاهی و ستم حاکمان مردم گریز و ایمان ستیز پهلوی در کشور آگاه بودند، توانست نوید افقی روشن و تابناک را ‌بدهد.
شهید رجایی شهید باهنر
مسئولین دولتی از رئیس‌جمهور شهید دکتر رجایی تا نخست وزیر آن شهید دکتر باهنر و تک تک وزیران و مدیران آن دولت در خطرناک‌ترین صحنه‌ها حاضر شدند و برای رسیدن به آرمان‌های ملت، لحظه‌ای سستی نکردند و از پای ننشستند تا آنجا که چند تن از آنان از جمله شهید قندی‌ (وزیر پست و تلگراف و تلفن)‌، موسی کلانتری ‌(وزیر راه و ترابری)‌ و… در حادثه هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ به شهادت رسیدند. گروهی از آنان همانند شهیدان دکتر مصطفی چمران (وزیر دفاع) و مهندس تندگویان (وزیر نفت) به جبهه‌های دفاع مقدس شتافتند و اسیر و شهید ‌و برخی از آنان در کوچه و خیابان‌ها به دست مناقفین و ضد انقلاب‌ ترور و به شهادت رسیدند.

 1 نظر

یا أباصالح المهدی

08 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه
تو کدام آینه ای ؟ صلّ علی آیینه

تو کدام آینه ای ، ای شرف الشمس غریب
که زد از دوری دیدار تو چشمم پینه

از همه آینه ها زلف رها کرده تری
می زنند آینه ها سنگ تو را بر سینه

لوح محفوظ خدا! آینگی کن یک صبح
که جهان پر شده از آتش و کفر و کینه

در همه آینه ها نام تو را کاشته ایم
ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه



 نظر دهید »

روایت خواندنی از وهابی که شیعه شد

04 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

اسمش سلمان است ولی به گفته خودش از این اسم خوشش نمی‌آمد. سلمان حدادی ۳۰ساله است و در شهرستان سنندج به دنیا آمد. پدرش به مادرش گفت اسم مذهبی روی فرزندمان بگذار. مادرش که متولد سوریه و شیعه مذهب است، و خیلی محبت امیرالمومنین در دلش بود اسمش را سلمان گذاشت. ۴ خواهر و ۴ برادر هستند. یکی از برادران و یکی از خواهر‌هایش هم شیعه شدند و الان در تهران هستند.

در ذیل سرگذشت زندگی فردی وهابی بنام “سلمان” است که یک شب با حضور در مراسم عزاداری امام حسین(ع) تحت تاثیر قرار می گیرد و پس از مطالعات فراوان شیعه می‌شود٬ در ذیل مصاحبه خواندنی و قابل تامل این فرد که در ماهنامه “خیمه” منتشر شده آمده است.

تبلیغات مسموم زیادی عليه شیعیان شده بود و از اینکه مادرم شیعه است احساس بسیار بدی داشتم و برایم کسر شأن بود. با تشویق پدرم در دوران راهنمایی، در کنار درس‌های مدرسه، تحصیل دروس حوزوی را هم شروع کردم و ادامه دادم. بعد از اتمام دبیرستان، ۳ سال دورهٔ تکمیلی حوزه را به زاهدان و مسجد مکی رفتم و پس از مولوی شدن ۴ ماه هم به رایوند پاکستان، برای آموزش یک دوره کامل نحوهٔ تبلیغ و جذب رفتم. پس از برگشت از پاکستان، امتحان کنکور دادم و در دانشگاه کرمانشاه در رشته استخراج معدن قبول شدم. در پاکستان به طور تخصصی در ۲۰ جلسه یاد می‌دادند که چگونه فردی را در عرض ۵ دقیقه به وهابیت جذب کنیم این آموزش را نزد آقایی به نام ابراهیم‌نژاد می‌دیدیم.

حيف نيست سلفي باشي؟
در آنجا یک دوست شیعه پیدا کردم به نام مهدی رضایی. فردی بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد و با اعتقاد بود. همیشه سر به سرش می‌گذاشتم و می‌گفتم: حیف نیست تو با این اخلاقت شیعه باشی؟ او هم خیلی حرصش می‌گرفت و گاهی هم ناراحت می‌شد ولی چیزی نمی‌گفت. گاهی در جوابم می‌گفت: حیف نیست تو سلفی باشی!

از این دوستی ما ۴ سال گذشت و او مکرر به من می‌گفت: بیا حداقل یک بار در روضه سیدالشهدا شرکت کن. من هم که دارای ریش بلند و تیپ و قیافه مولوی‌های وهابی بودم خیلی سختم بود. به او گفتم: این کفریات چیست؟ می‌گفت:‌ حالا یک دفعه بیا از نزدیک ببین. با اصرار زیاد، من را متقاعد کرد که یک بار به مجلس روضه بروم.

با دوستم یک شب عاشورا به مجلس روضه امام حسین علیه‌السلام رفتم و یک گوشه‌ای با خشم نشستم. دیدم سید بزرگواری منبر رفت و در حین صحبت‌هایش گفت: کدام یک از شما حاضرید به خاطر خدا و اسلام جانتان را بدهید و بعدش هم مطمئن باشید زن و بچه‌تان به اسارت می‌روند؟ در آن زمان سیدالشهدا چه دید که حاضر شد، جانش گرفته شود و اهل و اولادش به اسارت روند؟ چرا امام حسین علیه السلام دست به چنین کار بزرگ زد؟

هر چه فکر کردم دیدم که در شخصیت‌های محبوب من، شخصیتی مثل امام حسین علیه السلام پیدا نمی‌شود که حاضر باشد به خاطر اسلام، دست به چنین کار بزرگ و خطرناکی بزند! این سوال مهمی بود که برایم ایجاد شد. علمای تسنن وضعیت‌های این بزرگان را از ما پنهان می‌کردند و به قدری در گوش ما خوانده بودند و ما به آن‌ها اعتماد پیدا کرده بودیم که به خودمان اجازه نمی‌دادیم که حرف‌های آن‌ها را با کتب تطبیق دهیم و سندیت آن‌ها را بررسی کنیم.

در‌‌ همان حین خیلی برای امام حسین و شخصیت ایشان ناراحت شدم که چرا هیچ کس امام حسین را درک نکرد و ایشان را همراهی نکرد. آن شب چراغ‌ها را خاموش کردند و مشغول به سینه زنی شدند ولی من سینه نزدم، نشستم و برای مظلومیت سیدالشهدا خیلی گریه کردم. آن گریه واقعا یک گریهٔ خاصی بود یک لطف بود آن شب به قدری گریه کردم که تمام لباسم خیس شد.‌‌ همان سفینة النجاة بودن حضرت سیدالشهدا آن شب تأثیر خودشان را روی من گذاشت….

ادامه »

 نظر دهید »

رهگذر نمی خواهم

03 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

تا من بدیدم روی تو، ای ماه و شمع روشنم
هرجا نشینم خرمّم، هرجا روم در گلشنم

من آفتاب انوَرم، خوش پرده ها را بردرم
من نوبهارم، آمدم، تا خارها را برکنم

هم از تو هیچ در این رهگذر نمیخواهم ….. و هم حضور تو را مختصر نمیخواهم
اگرچه حرف توقف به دفتر من نیست ….. قبول کن که تو را رهگذر نمیخواهم


 نظر دهید »

چرا باید در آغاز هر کار کوچک و بزرگی بسم الله بگوییم؟

03 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

امام علی علیه السلام در حدیثی گهربار دلایل اینکه چرا باید در آغاز هر کار کوچک و بزرگی بسم الله الرحمن الرحیم بگوییم را بیان فرموده‌اند.
امام علی‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام فرمودند: هنگام آغاز هر كار كوچك و بزرگى بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگوييد. يعنى براى اين كار، از خدا مدد مى‌‏جويم. خدايى كه جز او كسى سزاوار پرستش نيست.
پناهگاه پناهجو و فريادرس فرياد خواه است.
خداوند بخشنده‌‏اى كه با گسترش روزى بر ما رحم مى‏‌كند،

مهربان به ما، در آيين و دنيا و آخرتمان. دين را بر ما آسان و سبك و سهل گرفت. و به ما رحم مى‏‌كند با جدا كردن از دشمنانش.
متن حدیث:

قولوا عِندَ افتِتاحِ كُلِّ أَمرٍ صَغيرٍ أو عَظيمٍ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ؛ أَىْ أَستَعينُ عَلى هذَا الأَمرِ بِاللّه‏ِ الَّذى لا يَحِقُّ العِبادَةُ لِغَيرِهِ، المُغيثِ إذَ ا استُغيثَ، المُجيبِ إذا دُعىَ، الرَّحمنِ الَّذى يَرحَمُ بِبَسطِ الرِّزقِ عَلَينا، الرَّحيمِ بِنا فى أديانِنا و دُنيانا و آخِرَتِنا، خَفَّفَ عَلَينَا الدِّينَ و جَعَلَهُ سَهلاً خَفيفا، و هُوَ يَرحَمُنا بِتَمييزِنا مِن أعدائِهِ؛


“التوحيد، صفحه 232″


 نظر دهید »

اخم نکن به روزگار، فرزند آدم!

03 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

سلام بر مهدی ، موعود امت ها

سر راهت در انتظارم، برده هجرت صبر و قرارم
جز ظهورت ای گل زهرا، بخدا حاجتی ندارم

بر لبم آه فراغه، ای نگار مه جبینم
ترسم اینه که بمیرم، روی ماهت رو نبینم

اخم نکن به روزگار، فرزند آدم!
روزگار را من و تو میسازیم!
بیتابی پائیز را هم بگذار به حساب پریشانی او در غم بهار
…
اخم نکن به روزگار!
خورشید همین حوالی است…


 نظر دهید »

کار مهم است یا نماز اول وقت؟!

03 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

صبح زود از خانه می‌زنم بیرون. علاوه بر مدارکی که فکر می‌کنم ممکن است لازم شود، کتاب‌های امانی را هم با خودم برمی‌دارم. تا مصاحبه‌ام تمام شود و ملاقاتم با مسئول یکی از ادارات به آخر برسد و برسم به کتابخانه، ظهر شده است.

صدای اذان بلند است که کتاب‌ها را تحویل می‌دهم. مسئول کتابخانه که خانمی است بسیار خوش‌حافظه که از کتاب‌ها مثل تخم چشم‌هایش محافظت می‌کند، سر پا ایستاده است. بعد از تحویل کتاب‌ها، حرف از بردن چند جلد تفسیر می‌زنم که بلافاصله می‌گوید: «الان وقت نمازه. من که نمی‌تونم از نمازم به خاطر شما بزنم.» از حرفش جا می‌خورم. می‌گویم: «چند جلد کتاب مشخص می‌خوام. زمان نمی‌بره.» می‌گوید: «باشه برای بعد از نماز. چرا این موقع اومدی؟ سر ظهر وقت اومدنه؟!» کم‌کم دارد شاخ‌هایم از استدلال‌هایش در می‌آید.

در حالت بُهت لبخند می‌زنم و می‌گویم: «شما گفته بودید ساعت کار کتابخونه تا ساعت دو هست، منم تو ساعت کاری کتابخونه اومدم.» می‌گوید: «بله، تا دو هست، ولی الان وقت نمازه» وقتی تکرار می‌کنم که کارم وقت‌گیر نیست و کتاب‌ها و جای کتاب‌ها را بلدم، می‌گوید: «برو کتاب‌ها رو بردار» و بعد می‌سپارد به آقایی که پشت رایانه نشسته و دارد مقدمات الکترونیکی شدن سیستم کتابخانه را فراهم می‌کند که شماره جلدهای تفسیری که برمی‌دارم را یادداشت کند و خودش می‌رود نمازخانه….

ادامه »

 3 نظر

مواقع گناه با این‌شماره تماس بگیرید/ ۴ شماره‌ضروری!

30 مرداد 1392 توسط روح و ریحان

اگر چه تمامی آیات الهی برای زندگی انسان نازل شده‌اند، اما در این میان برخی از آیات با آثار و خواص حیرت انگیز خود می‌توانند در مواقع مختلف زندگی اعم از سختی‌ها و آسانی‌ها به ما کمک کنند و به بهترین شکل ممکن ما را از دریای مشکلات بیرون بکشند و راه موفقیت را به ما معرفی کنند.

بر خلاف سایر شماره های ضروری که ممکن است برای مدتی پاسخ گوی شما نباشد و شما را در انتظار قرار دهند، شماره های که در صدد معرفی آن‌ها هستیم ۲۴ ساعته هستند و شما در اولین ثانیه از
اگر چه تمامی آیات الهی برای زندگی انسان نازل شده‌اند، اما در این میان برخی از آیات با آثار و خواص حیرت انگیز خود می‌توانند در مواقع مختلف زندگی اعم از سختی‌ها و آسانی‌ها به ما کمک کنند و به بهترین شکل ممکن ما را از دریای مشکلات بیرون بکشند و راه موفقیت را به ما معرفی کنند

تماس، وصل خواهید شد و پاسخگوی سۆالات شما خواهند بود.

پیشنهاد می‌کنیم که با سرمایه گذاری اندکی وقت، این شماره‌ها و همچنین آیاتی که ذکر می‌شود را به حافظه خود بسپارید تا بتوانید در مواقع نیاز به راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار کنید.

۱ - اگر با مشکلات فراوانی مواجه هستید با شماره ۲ و داخلی ۱۵۳ تماس بگیرید.

با تماس با این شماره مهم و ضروری راهی مطمئن و شایسته برای مبارزه و در نتیجه پیروزی بر مشکلات به شما معرفی می‌شود و در طول تاریخ انسان‌های زیادی با این شماره تماس گرفته و توانسته‌اند بر مشکلات غلبه کنند، برای شما به محض تماس با این شماره آیه نورانی زیر تلاوت خواهد شد:

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ : ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از شکیبایی و نماز یاری جویید؛ زیرا خدا با شکیبایان است) (البقرة : ۱۵۳)

امیر مۆمنان علی علیه‌السلام از مصادیق بارز افرادی بود که در طول زندگی با این شماره بارها و بارها تماس گرفتند، چنانچه در روایتی می‌خوانیم که هر گاه کار سختی برای حضرت پیش می آمد حضرت دو رکعت نماز می‌خواندند (تفسیر صافی ذیل آیه شریفه)

همچنین در حالات صدرالدین شیرازی (معروف به ملاصدرا) و همچنین ابن سینا نیز نقل کرده‌اند که این دو مرد بزرگ در لحظات سختی و مشکلات با این شماره‌ها تماس گرفته و مشکلات علمی خود را این‌گونه حل می‌کردند. (فوائد الرضویه، ص ۳۸۰.)

 

ادامه »

 نظر دهید »

نماز صبح را در آخرین دقیقه میخوانم چه چاره ای کنم؟

30 مرداد 1392 توسط روح و ریحان

پاسخ آیت الله بهجت(مدظله) به چند سوال در مورد نماز:


خوابم زیاد و نماز صبحم را در آخرین دقیقه می خوانم ، چه چاره ای کنم؟

جواب:«کم آب بخورید»

می خواهم در نماز ، تمام اذکار را درک کنم و بفهم و آن نور را درک کنم و ببینم تا با آن نور حرکت کنم؟

جواب:«با شرایط حضور قلب اعمالتان را انجام بدهید.در پاداش چه کار خواهند کرد به ما مربوط نیست»

دستور العملی جهت دفع صفات کریهه نفسانی و حضور قلب در نماز مرقوم فرمائید؟

جواب:«اصلاح نماز مستلزم اصلاح ظاهر و باطن و دوری از منکران ظاهریه و باطنیه است،و از راه های اصلاح نماز توسل جدی در حال شروع نماز به حضرت ولی عصر (عج)است»

 1 نظر

تفسیر«بسم الله الرحمن الرحیم» به نثر

27 مرداد 1392 توسط روح و ریحان

از پى تفسير قرآن مجيد باشد از حق عمر و توفيقم اميد

تا بشكر آنكه دادم نطق و كام معنى قرآن بنظم آرم تمام‏

ابتدا از نام خويش اندر كتاب با رسول رحمت آمد در خطاب‏

باب گنج علم خود ذات قديم كرد بسم اللَّه رحمن الرحيم‏

باب رحمت را بخلقان كرد باز تا برحمت سوى او گيرند ساز

اين اشارت بود يعنى در سبب رحمت او سابق آمد بر غضب‏

بهر شرح اين سه نام با نظام مر صفى آمد بگفتار و كلام‏

سابق از ايجاد كل ممكنات كنز مخفى بود آن سلطان ذات‏

هستى او بود در عين كمون ز اسم و رسم و شرط و بيشرطى برون‏

گويم از هستى بيانى در نخست تا بيابى ره بگفتارم درست‏

دانش هستى بود باب سراى فهم هستى كن ز در آن گه دراى‏

گر ندارى ره بتحقيق وجود ديگر از تفسير و تأويلت چه سود؟

پاى ادراكت بود همواره لنگ پس بحبل هستى اول زن تو چنگ‏

ذات بارى هستى مطلق بود اسم و وصف از ذات او مشتق بود

هستى مطلق بود ذات الاحد اندر آن هستى نگنجد وصف و حد


ادامه »

 3 نظر

دانلود پاور پوینت«از پری تا پرواز»

26 مرداد 1392 توسط روح و ریحان

از پری تا پرواز کاری از سایت اسک دین

حتماً بخوانید، خیلی زیباست.

 

 نظر دهید »

شهادت/شهید چمران

21 مرداد 1392 توسط روح و ریحان

در این گردونه ی عالم
شهادت و سوختن و عشق ورزیدن مقدس است
عبادت کردن و قربانی شدن هدف است
و این اختیار ملکوتی به خود انسان واگذار شده است
این راه سوزان و آتشین و عشق شهادت را

خود انسان باید به اراده و اختیار خود بپیماید
و ارزش و همیت آن نیز در این اختیار نهاده شده است
همه ی عالم و همه ی مخلوقات خدا را عبادت میکنند
اما عبادت یک عاشق دلسوخته
که خود با پای خود به قربانگاه عشق آمده است
تا سراپای وجودش را به خاطر معشوق بسوزاند
با عبادت اجباری مخلوقات دیگر تفاوت دارد

 



 1 نظر

هفت وصف از ويژگى ‏هاى بهشت‏

20 مرداد 1392 توسط روح و ریحان

امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:

اگر با چشم دل به آنچه كه از بهشت براى تو وصف كرده‏ اند بنگرى، از آنچه در دنياست دل مى‏ كَنى، هر چند شگفت ‏آور و زيبا باشد، و از خواهش‏ هاى نفسانى و خوشى‏ هاى زندگانى و منظره‏ هاى آراسته و زيباى آن كناره مى‏ گيرى، و اگر فكرت را به درختان بهشتى مشغول دارى كه شاخه‏ هايشان همواره به هم مى‏ خورند، و ريشه‏ هاى آن در توده‏ هاى مشك پنهان، و در ساحل جويباران بهشت قرار گرفته آبيارى مى ‏گردند، و خوشه‏ هايى از لؤلؤ آب دار به شاخه ‏هاى كوچك و بزرگ درختان آويخته، و ميوه‏ هاى گوناگونى كه از درون غلاف‏ها و پوشش‏ ها سر بيرون كرده‏ اند، سرگردان و حيرت زده مى‏ گردى: شاخه‏ هاى پر ميوه بهشت كه بدون زحمتى خم شده در دسترس قرار گيرند، تا چيننده آن هر گاه كه خواهد برچيند، مهمان داران بهشت گرد ساكنان آن و پيرامون كاخ‏ هايشان در گردشند و آنان را با عسل هاى پاكيزه و شراب‏ هاى گوارا پذيرايى كنند.آنها كسانى هستند كه همواره از كرامت الهى بهره ‏مند تا آنگاه كه در سراى ثابت خويش فرود آيند و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند.اى شنونده! اگر دل خود را به منظره‏ هاى زيبايى كه در بهشت به آن مى‏ رسى مشغول دارى، روح تو با اشتياق فراوان به آن سامان پرواز خواهد كرد، و از اين مجلس من با شتاب به همسايگى اهل قبور خواهى شتافت. خداوند با لطف خود من و شما را از كسانى قرار دهد كه با دل و جان براى رسيدن به جايگاه نيكان تلاش مى ‏كنند.

منبع:نهج البلاغه/خطبه165


 1 نظر

عید سعید فطر بر تمام مسلمانان مبارک

16 مرداد 1392 توسط روح و ریحان

قسم به عشق، جدایی ز آشنا سخت است
جدایی از سحر و محفل دعا سخت است

برای دیده شب زنده دار خود گریم
قسم به اشک سحر، دوری از بکا سخت است

صفای هر دل عاشق، مرو مرو رمضان
دوباره رویت دلهای بی صفا سخت است

بیا مرو که شیاطین دوباره می آیند
بدون جلوه تو انس با خدا سخت است
قسم به عشق،

جدایی ز آشنا سخت است

جدایی از سحر و محفل دعا سخت است

 نظر دهید »

السلام علیک یا أبا صالح المهدی

15 مرداد 1392 توسط روح و ریحان
السلام علیک یا أبا صالح المهدی

آماده شو…

آماده شو بهر آن قیام سرخ اهورایی
چیزی نمانده تا آن ظهور سبز مسیحایی
…
چیزی نمانده…


اللهمّ عجّل لولیک الفرج

 نظر دهید »

روح و ریحان

  • تماس

محتواها

  • دوست خوب
  • داستان های بحارالانوار/ کاش خدا الاغی داشت!
  • پیام تبریک
  • صفات منافقین در نهج البلاغه 
  • چگونه معصوم شویم؟
  • ارائه وام بدون بهره به مسلمانان نروژی
  • با چه کسانی باید مشورت کرد ؟ +پاسخ امام رضا علیه السلام 
  • ​بهترين دوست از منظر امام سجاد عليه‌السلام
  • مناجات های زیبای امام سجاد (ع) در صحیفه ی سجادیه
  • حضرت ابوالفضل (ع) در بیان امام صادق علیه‌السلام
  • دانلود مداحی«زهرای 3 ساله»
  • پسر فداکار!!
  • یک هدیه بسیار عالی از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای شما
  • تفسیر سوره «توحید» به نثر+ دانلود همخوانی«لبیک یا ربّ الأمم»
  • دانلود نرم افزار «شوخ طبعی ها و حکایات طلبگی»
  • عذاب چه کسانی دو برابر محاسبه می‌شود؟
  • خطرناک‌ترین گمراهان چه کسانی هستند؟/ انواع گمراهان از منظر قرآن
  • اثرات تسبیحات حضرت فاطمه (س)
  • تشبیه ارکان نماز
  • «خبر ولادت حسين‌ علیه السلام»

کد آمارگیر

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس