غدیر ،امکان ساز استمرار حرکت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)/بخشی از فرمایشات امام خامنه ای در رابطه با عید غدیر
عید غدیر، عید بسیار بزرگ و خاطره عظیم تاریخى است؛ لیكن در مضمون عید غدیر درس هایى وجود دارد كه هرگاه ملت اسلام این درسها را به گوش جان بشنود، حقیقتاً از این روز بهره خواهد برد.
در واقعه غدیر، درسهاى بزرگى وجود دارد: اوّلاً این واقعه جزو وقایع مسلّم تاریخ اسلام است. اینطور نیست كه فقط شیعه حدیث غدیر را نقل كرده باشد. در بین علما و محدّثان اهل سنّت، تعداد بسیارى این حدیث را نقل كرده اند و همانطور كه شیعه این حادثه را بیان كرده است، آنها هم بیان كردهاند. فهم علما و دانشمندان - همانند فهم خود حضّار آن حادثه - از این عمل پیغمبر، كه دست امیرالمؤمنین را بلند كرد و فرمود:«من كنت مولاه فهذا على مولاه» این بود كه پیغمبر، امیرالمؤمنین را براى جانشینىِ خود نصب كرد. نمى خواهیم وارد مسأله شیعه و سنّى و اختلافات و درگیریهاى اعتقادى شویم - دنیاى اسلام تا امروز هرچه از دعواى شیعه و سنى كشیده، بس است! - ولى معرفتى كه در این كلام عمیق پیغمبر وجود دارد، باید درست فهمیده شود؛ پیغمبر امیرالمؤمنین را منصوب كرد….
پیغمبر براى این مبعوث شده بود كه مردم را تعلیم دهد و تزكیه كند؛ «یعلّمهم الكتاب و الحكمة و یزكّیهم»؛ یا در جاى دیگر «یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمة». باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزكیه شوند، تا این كره خاكى و این جامعه بزرگ بشرى بتواند مثل یك خانواده سالم، راه كمال را طى كند و از خیرات این عالم بهره مند شود. هدف همه نبوّتها و بعثتها این است. هركدام از انبیا به نبوّت مبعوث شدند، این اقدام بزرگِ تعلیم و تربیت را تا آن حدّى كه امكانات زمان اجازه مى داد، پیش بردند؛ اما دین خاتم و نبىّ خاتم باید این حركت عظیم الهى را ابدیّت بخشد؛ چون پیغمبرِ دیگرى مبعوث نخواهد شد تا بشر به آن سر منزل نهایى خود در این عالم - كه زندگى در كره خاكى و در خانواده بشرى، باید همراه با صلح و صفا و عدالت و با بهره مندى از خیرات عالم باشد - نزدیك شود و بالأخره به آن برسد. چگونه مى شود بشریت را به آن سرمنزل نهایى نزدیك كرد؟ آن وقتى كه این تربیت مستمر باشد. باید تعلیم و تربیت مستمرّى ازموضع حكومت و قدرت سیاسى - آن هم قدرت سیاسىِ كسى مثل پیغمبر؛ یعنى معصوم - این جامعه بشرى را بتدریج پیش ببرد و تربیت كند و ناهنجاری ها را در میان آنها كاهش دهد تابشریت بتواند به آن نقطه اى كه شروع زندگى سعادتمندانه همه انسانهاست - كه ما آن دوره را، دوره حضرت ولىّعصر ارواحنافداه مى دانیم - برسد. دوره ولىّ عصر ارواحنافداه، دوره آغاز زندگى بشر است؛ دوره پایان زندگى بشر نیست. از آنجا حیات حقیقى انسان و سعادت حقیقى این خانواده عظیم بشرى تازه شروع خواهد شد و استفاده از بركات این كره خاكى واستعدادها و انرژی هاى نهفته در این فضا، براى انسان - بدون ضرر، بدون خسارت، بدون نابودى و ضایع كردن - ممكن خواهد شد. درست است كه امروز بشر از چیزى استفاده مى كند، اما به یك چیز دیگر ضرر مى زند. امروز نیروى اتم را كشف مى كند، اما نیروى اتم را براى نابودى انسان به كار مى برد؛ نفت را از اعماق زمین استخراج مى كند، اما این نفت درراه تضییع و تخریب محیط زیست انسان به كار مى رود؛ كمااینكه در این صد سال اخیر اینگونه بوده است. بشر نیروهاى محرّكه و انرژیهاى پنهان و قوّه بخار و سایر نیروها را كشف مى كند،اما انسانها را به انواع و اقسام گرفتاریهاى جسمانى از ناحیه این مشكلاتى كه زندگى مادّى براى انسانها به وجود مى آورد، آلوده مى كند. به بشر سرعت و سهولت داده مى شود؛ اماخیلى چیزها از او گرفته مى شود. از آن طرف هم تخریب ارزشهاى اخلاقى است كه امروز انسان دچار آنهاست؛ لیكن در دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه قضیه اینگونه نیست.
بشر از خیرات عالم، از انرژی هاى پنهان و از نیروهاى نهفته در طبیعت، استفاده بى ضرر و بى خسارت مى كند؛ استفاده اى كه مایه رشد و پیشرفت انسان است. همه پیغمبران آمده اند تا ما رابه آن نقطه اى برسانند كه زندگى بشر تازه شروع مى شود. پیغمبر خاتم اگر بخواهد انسانها را به مقتضاى دین خاتم به اینجا برساند، باید چه كار كند؟ باید این تربیتى كه او ارزانى انسانها كرده است، مستمر و طولانى باشد و چندین نسل را پى درپى شامل شود. خود پیغمبر اكرم كه از دنیا خواهد رفت - «انّك میّت و انّهم میّتون» - پس باید كسى را نصب كند كه بعد ازخود او دقیقاً همان راه و همان جهت و همان شیوه ها را مورداستفاده قرار دهد، و او على بن ابى طالب است. معناى نصب غدیر این است.
اگر آن روز امّت اسلامى، نصب پیغمبر را درست و با معناى حقیقىِ خودش درك مى كرد و تحویل مى گرفت و دنبال على بن ابى طالب علیه السّلام راه مى افتاد و این تربیت نبوى استمرارپیدا مىكرد و بعد از امیرالمؤمنین هم انسانهاى معصوم و بدون خطا، نسلهاى بشرى را مثل خودِ پیغمبر، پى درپى زیر تربیت الهىِ خویش قرار مى دادند، بشریت بسیار زود به آن نقطه اى مى رسید كه هنوز به آن نقطه نرسیده است. علم و فكر بشرى پیشرفت مى كرد؛ درجات روحى انسانها بالا مىرفت؛ صلح و صفا در بین انسانها برقرار مى شد و ظلم و جور و ناامنى وتبعیض و بى عدالتى از بین مردم رخت برمى بست. اینكه فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها - كه در آن زمان عارفترین انسانها به مقام پیغمبر و امیرالمؤمنین بود - فرمود اگر دنبال على راه مى افتادید، شما را به چنین سرمنزلى هدایت مى كرد و از چنین راهى مى برد، به همین خاطر است. ولى بشر زیاد اشتباه مى كند.
در تاریخ، اشتباهات بزرگ همیشه سرنوشت انسانها را با مشكلات بزرگ دچار كرده است. ماجراى سیر انسان در دوران نبوت نبىّ خاتم صلّى اللَّه علیه وآله وسلّم، ماجراى بسیار پُرحادثه و داستان بسیار مهم و حامل فلسفه بسیار عمیقى است. در سال امیرالمؤمنین - كه امسال و سال هاى دیگر هم متعلّق به ایشان است - شایسته است كه این فلسفه مورد مدّاقه قرار گیرد. امروز هم بشر باید همان حركت و تلاش را انجام دهد. جوامع بشرى هرچه با عدالت و معنویت همراه شوند و هرچه انسانها از رذایل اخلاقى، خودخواهی ها، بداندیشی ها، بددلی ها، شهوترانی ها و خودپرستی ها دور شوند، آن آینده نزدیكتر خواهد شد. بشر در طول تاریخ در كجراهه هایى قرار گرفته و به راه افتاده كه او را از سرمنزل نهایىِ خودش بسیار دور كرده است.( فرازی از بیانات مقام معظم رهبرى در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا (ع) در مشهد مقدّس6/10/1379)