یا اباعبدالله
یا ابا عبدالله در محرمت
“حر” کن مرا
که جان “من” از شرم پر شده…
“من” را که راه نیست به جمع “حبیب"ها ..
پیــــــنوشـــتـــــ
اللهم الرزقنی شفاعة الحسین(ع)
مدت هاست ذکر قنوتم شده …
یا ابا عبدالله در محرمت
“حر” کن مرا
که جان “من” از شرم پر شده…
“من” را که راه نیست به جمع “حبیب"ها ..
پیــــــنوشـــتـــــ
اللهم الرزقنی شفاعة الحسین(ع)
مدت هاست ذکر قنوتم شده …
? امام علی علیه السّلام در نهج البلاغه ویژگیها و صفاتی برای اهل نفاق ذکر میکند که برای شناخت منافقین بهویژه در عصر حاضر سخت جالبتوجه است که به مواردی از آن اشاره میکنیم:
?1.«…احذرکم اهل النفاق فانهم الضالون المضلون و الزالون المزلون» شما را در رابطه با خطر منافقین هشدار میدهم که آنان هم خود گمراهاند و هم دیگران را به گمراهی میکشند و هم خود میلغزند و هم دیگران را به لغزش وامیدارند .
?2.«یتلونون الوانا و یفتنون افتنانا «به رنگهای گوناگون درمیآیند و نظرهای مختلفی دارند.
?3.«و یرصدونکم بکل مرصاد «در هر کمینگاهی - که برای آنها ممکن باشد - برای به دام افکندن شما کمین میکنند.
?4.«قلوبهم دویه و صفاحهم نقی» دلهایشان بیمار ولی چهرهی آنان آراسته و پاک است.
?5.«و مقنطوا الرجاء «امید را به یاس تبدیل میکنند.
?6.«یقولون فیشبهون و یصفون فیموهون، قد هونوا الطریق و اضلعوا المضیق «گفتارشان شبهه انگیز است، در سخن، حق را با باطل میآمیزند، راه را آسان جلوه میدهند و راه باریک را کج میکنند.
خطبه ۱۹۴
آيا تا به حال برايتان پيش آمده که دغدغه ها و مشکلات زندگي آن قدر بر شما سخت گرفته باشند که بخواهيد با کسي درد دل کنيد؟ آيا تا به حال دوستي صميمي داشته ايد که باعث قوت قلب و دلگرميتان شود و شنونده خوبي براي حرفهايتان باشد؛ و يا اينکه آيا تا به حال با کسي دوست بوده ايد که باعث دلسردي، نااميدي و يا کدورت خاطر شما باشد؟ آيا تا به حال با خود انديشيده ايد که چگونه مي توان دوستي شايسته انتخاب کرد و اصولاً معيار انتخاب چنين دوستي چيست؟
اهميت دوست و رفيق در زندگي به اندازه اي است که بر طبق سخنان بزرگان دانش و فرزانگان، هر انساني را مي توان از دوست و رفيقش شناخت. بلکه بالاتر از آن؛ يک دوست واقعي و خوب مي تواند در تمام مراحل زندگي يار و ياور ما باشد و ما را در اين مسير، به سوي سرنوشتي نيکو راهنمايي کند. برعکس؛ يک دوست نامناسب که با معيارهاي شايسته انتخاب نشده باشد، مي تواند مانع پيشرفت انسان يا باعث پسرفت او گردد.
لذا اين مطلب بسيار مهم است که با چه کسي دوستي مي کنيم و از چه کساني دوري مي گزينيم. در باب دوست يابي و اهميت پيدا کردن دوست و رفيق در زندگي، مطالب بسياري گفته شده است. امامان معصوم عليهم السلام نيز بر اين مطلب بسيار تاکيد کرده اند و آن را مورد توجه خاص قرار داده اند. در همين خصوص، کلام زيبايي از امام سجاد عليه السلام نقل شده است که بخشي از معيارهاي دوستي و دوست يابي را برايمان روشن مي سازد.
امام سجاد عليه السلام به فرزند گرامي شان، امام باقر عليه السلام فرمودند:
« يا بني انظر خمسة فلا تصاحبهم و لا تحادثهم و لا ترافقهم في طريق فقلت يا ابه من هم قال اياک و مصاحبة الکذاب فانه بمنزلة السراب يقرب لک البعيد و يباعد لک القريب و اياک و مصاحبة الفاسق فانه بايعک باکلة او اقل من ذلک و اياک و مصاحبة البخيل فانه يخذلک في ماله احوج ما تکون اليه و اياک و مصاحبة الاحمق فانه يريد ان ينفعک فيضرک و اياک و مصاحبة القاطع لرحمه فاني وجدته ملعونا في کتاب الله عز و جل في ثلاثة مواضع ؛
پنج کس را در نظر داشته باش و با آن ها همراه و هم صحبت و رفيق راه مشو. من گفتم: پدر جان آنها چه کسانند؟ فرمود:
بپرهيز از همراهي و رفاقت با دروغگو؛ زيرا او به منزله سرابي است که دور را به تو نزديک و نزديک را از تو دور سازد؛
و بپرهيز از رفاقت با فاسق؛ زيرا او تو را بفروشد به لقمه اي از خوراکي يا کمتر از آن؛
و بپرهيز از رفاقت با بخيل؛ زيرا او تو را محروم مي کند از مالش در وقتي که تو نهايت احتياج را به او داري؛
و بپرهيز از رفاقت با احمق؛ زيرا او مي خواهد به تو سود رساند (ولي به واسطه حماقتش) به تو زيان مي رساند؛
و بپرهيز از رفاقت با کسي که قطع پيوند خويشاوندي کرده است زيرا من يافتم او را که در سه جاي قرآن از رحمت خداوند به دور شمرده شده است.» (الکافي، جلد 2، صفحه 376)
منبع: كتاب چهل حديث، جلد سوم
خدایا از فضل خود نصیبم کن تا دل از حسد پاک دارم
و بر هر که از خلق نعمت بخشیدی حسد نبرم و
هر نعمتی که به دیگران ارزانی داشتی
( مانند دین، عافیت دنیا، تقوی، فراخی روزی ، آسانی امور)
برای خود، بهتر و نیکوتر از آن را امید داشته باشم،
یعنی مایوس نباشم که از آن نعمت ها به من ارزانی داری و
مرا از غم حسد برهانی.
جهت دانلود مداحی «زهرای 3 ساله» با صدای علی فانی کلیک نمایید.
اینجا محیط سوز و اشک و آه و ناله ست
اینجا زیارتگاه زهرای سه ساله ست
اینجا دمشقی با گل پژمرده دارد…
موقع خواب بود که یکى از بچه ها سراسیمه آمد تو چادر و رو به دیگران گفت:
«بچه ها امشب رزم شب اشکى داریم. آماده بخوابید! » همه به هول و ولا افتادند و پوتین به پا و لباس ها کامل سر به بالین گذاشتند.
فقط حسین از این جریان خبر نداشت.
چون از ساعتى پیش او به دست بوسى هفت پادشاه رفته بود! نصفه نیمه هاى شب بود که ناگهان صداى گلوله و انفجار و برپا، برپا بلند شد.
بچه هاى آن چادر که آماده بودند مثل قرقى دویدند بیرون و جلوى محوطه به صف شدند. خوشحال که آماده بوده اند.
اما یک هو چشمشان افتاد به پاهاى شان.
هیچ کدام جز حسین پوتین به پا نداشتند! فرمانده رسید.
با تعجب دید که فقط یک نفر پوتین دارد. بچه ها کُپ کردند و حرفى نزدند.
فرمانده گفت : «مگر صدبار نگفتم همیشه آماده باشید و پوتین هایتان را دم در چادر بگذارید تا تو همچه وضعیتى گیج نشوید حالا پابه پاى ما پیاده بیایید .»
صبح روز بعد همه داشتندپاهایشان را مى مالیدند و غُر مى زدند که چطور پوتین ها از پایشان پرواز کرد!!!
یک هو حسین با ساده دلى گفت: «پس شما از قصد پوتین به پا خوابیده بودید؟»
همه با حیرت سربرگرداندند طرفش و گفتند : آره!!!
مگر خبر نداشتى که قرار است رزم شب بزنند و ما قرار شد آماده بخوابیم؟!
حسین با تعجب گفت: «نه! من که نشنیدم »
داد بچه ها درآمد:
- چى؟ یعنى تو خواب بودى آن موقع؟ - ببینم راستى فقط تو پوتین پات بود و به وضعیت ما دچار نشدى؟ - ببینم نکنه…
: حسین پس پسکى عقب رفت و گفت: «راستش من نصفه شب از خواب پریدم
مى خواستم برم بیرون دیدم همه تان با پوتین خوابیده اید.
دلم سوخت. گفتم حتماً خسته بوده اید.
آرام بندها را باز کردم و پوتین هایتان را درآوردم.»
آه از نهاد بچه ها درآمد و بعد در یک اقدام همه جانبه و هماهنگ با یک جشن پتوى مشتى از حسین تشکر کردند!
برگرفته از کتاب “رفاقت به سبک تانک “
حضرت فاطمه سلام الله علیها:
شب هنگام رسول خدا(ص) بر من وارد شد ، فرمـود
اى فـاطمه نخـواب مگـر آن كه چهار كار را انجـام دهـى:
قـرآن را ختـم كنـى،
و پیامبران را شفیعت گردانى،
و مؤمنیـن را از خود راضى كنى،
و حج وعمره اى را به جا آورى.
ایـن را فرمـود و شروع به خـواندن نماز كرد، صبر كردم تا نمازش تمام شد،
گفتـم: یا رسول الله به چهار چیز مرا امر فرمودى در حالى كه بر آنها قادر نیستم
آن حضرت تبسمى كرد و فرمود:
چون قل هو الله را سه بار بخوانى مثل این است كه قرآن را ختم كرده اى
و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستى، شفاعت كنندگان تو در روز قیامت خواهیـم بود،
و چون براى مؤمنیـن استغفار كنى ، آنان همه از تو راضى خواهند شد،
و چون بگـویـى: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر حج و عمره اى را انجام داده اى. (بهجه ، ج 1)
هدیه به روح پاک حضرت فاطمه زهرا صلوات
التماس دعا
هنگاميكه مژدة تولد امام حسينعلیه السلام را به پيامبر(ص) دادند، آن حضرت به سرعت خود را به خانة فاطمه(س) رساند؛ درحاليكه شادي و غم هر دو از چهرهاش نمايان بود پس با صدايي حزين و سوزناك فرمود «اسما! فرزندم را نزد من بياور» اسما كه در كارهاي خانه به زهرا(س) كمك ميكرد، نوزاد را به حضور پيامبر(ص) آورد و پيامبر او را در آغوش گرفت و در حاليكه او را ميبوسيد، شروع به گريستن نمود اسما تعجب كرد و پرسيد «پدر و مادرم فدايتان! چرا گريه ميكنيد؟» پيامبر(ص) در حاليكه اشك، سراسر چشمانش را گرفته بود، گفت «آيا ميداني اين كيست؟» اسما حيرت و تعجبش بيشتر شد و منظور حضرت را نفهميد و گفت «اين بچه، تازه متولد شده و هنوز نام و نشاني ندارد» پيامبر(ص) با صدايي كه گاه، حُزن، باعث قطع آن ميشد، فرمود «گروهي ستمكار، بعد از من، او را خواهند كشت و شفاعت من به ايشان نخواهد رسيد»
سپس در حاليكه غصّه بر او سنگيني ميكرد؛ برخاست و به اسما گوشزد كرد كه از اين جريان، با فاطمه سخن نگويد، كه او تازه زايمان كرده است.
______________________________
حياة الامام الحسين(ع) ج 1 ص 27
هر وقت سیلے خوردی؛بگو : یازهرا
هر وقت دستت رابستند؛بگو : یاعلے
هر وقت بـــــے یاورشدی؛بگو : یا حسن
هر وقت آب خوردی؛بگو : یا حـسین
هر وقت شرمندہ شدی؛بگو: یاعباس
ولے اگر:
تشنـہ شدی،آب نـخوردی،بے یاورشدے
دستت رابستند ، سیلے خوردے ، شرمندہ شدی
بگو:
” امان از دل زینب “
ای امام عابدان شب زنده دار، غم فراق علقمه و عاشورا،
چگونه بر پیکر تب دارت نهیب می زد، آن زمان که در ابتدای اسارتت،
زخم های گلگون قدم هایت را به شمارش نشستی؟
ای امام زمزمه های عاشقانه شب، سفرت پرباران!
خدایا از فضل خود نصیبم کن تا دل از حسد پاک دارم
و بر هر که از خلق نعمت بخشیدی حسد نبرم و
هر نعمتی که به دیگران ارزانی داشتی
( مانند دین، عافیت دنیا، تقوی، فراخی روزی ، آسانی امور)
برای خود، بهتر و نیکوتر از آن را امید داشته باشم،
یعنی مایوس نباشم که از آن نعمت ها به من ارزانی داری و
مرا از غم حسد برهانی.(از مناجات امام سجاد(ع))
مهربانم!
قدم هایت، جاده های شب را می شکند. نامت، ذکر مقدسی است که از دهان فرشتگان می تراود.
مولایم!
آفتاب گردان ها از دست های روشن تو، التماس دعا دارند و کوه ها، با تمام استواری شان به شمشیر عدالت تو پشت گرم اند و زائران تو، نه تنها در سامرای سبز که تو را در تمام خاک جست وجو می کنند.
نام احمد نام جمله انبیاست
چون که صد آمد نود هم پیش ماست
از مناره پنج نوبت پر خروش
نام احمد با علی آید به گوش
روز و شب گویم به آوای جلی
اکفیانی یا محمد یا علی
عیــد سعیــد مبعث رسول رحمت صلوات الله و سلامه علیه وآله و سلّم بر تمام
عاشقان آن بزرگوار مُبـــــــــــــارک باد
می گویم: یا باب الحوائج . . . .
و قنوت دستهایم، پر از یاد تنهاییات می شود، تنهایی !
تنهایی در خلوتی به وسعت عرش و فرصتی به طول تاریخ.
تنهاییِ عارفانهای که اعتکاف از صداقتت درس می گیرد و عبادت، مقابل پیشانیات به خاک می افتد .
چه تلخ است، نگاه آزادی را زندانی کردن !
چه زشت است آسمان را به زندانبان سپردن !
می گویم : یا بابَ الحوائج ! و حاجتم بر آورده می شود ـ آخر کدامین حاجت بالاتر از توّجه و عنایت حضرتت !؟
مولا جان، بابَ الحوائج! دردمندانیم، جویای درمان؛ اینک این تو و کَرَمت!
امام باقر علیهالسلام میفرمایند:
«خداوند سه چیز را در سه چیز پنهان کرده است:
1- رضایش را در طاعت و فرمانبرداریش. پس مبادا هیچ اطاعتی در چشم تو کوچک بیاید، چه بسا رضایت نهایی حق در آن باشد.
2- خشم خود را در معصیت و نافرمانیش پنهان کرده. پس هیچ معصیتی از معصیتهای او را کوچک نپندار. چه بسا همین معصیت با خشم نهایی وی همراه گردد.
3- ولی خود را در میان بندگانش پنهان کرده است. پس هیچ یک از بندگان خدا را کوچک مشمار، شاید او ولی خدا باشد»
قبولی و پذیرش عمل به درگاه خداوند متعال آنقدر مهم است که انبیای الهی و ائمه معصومین با آن همه ایمان و شوق و اخلاص در عبادت، در دعاهای خویش قبولی اعمال خود را از خدا درخواست میکردند.هیچ عملی، چه اطاعت و چه معصیت و هیچ انسانی چه بزرگ و چه کوچک را نباید حقیر شمرد.هرگز نمیتوانیم هیچ گناهی را کوچک بشماریم زیرا گناه و نافرمانی هر چه باشد گناه و نافرمانی در برابر خداوند است و نافرمانی در برابر حق و تجاوز به حریم قوانین او میباشند. شاید همان گناهی که در نظر من بسیار کوچک مینماید، راهی خطرناک در مسیر نارضایتی خداوند باشد و خشم نهایی، یعنی سرانجام بد را در پی خواهد داشت.
نکته:
نحوه تعامل ما با دیگران بسیار مهم است. چگونه میتوان انسان دیگری را کوچک وحقیر دانست در حالیکه بندگان خوب خدا در میان مردم پنهان شدهاند. انسان در برخورد با افراد دیگر، تا آنها را نشناخته، نمیتواند به ظاهرشان حکم کند و اگر ظاهری آراسته ندارد ایشان را به هیچ به حساب نیاورده و بیاعتنایی نماید.
پس هیچ عملی، چه اطاعت و چه معصیت و هیچ انسانی چه بزرگ و چه کوچک را نباید حقیر شمرد.
محشر بدون مهریه همسر علی
سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت
حتی بهشت با همه نهر های خود
چنگی به دل نمیزد اگر کوثری نداشت
شبهای مدینه خداحافظ ؛
سکوت را برایتان ابدی نمی بینم !
باور نداشته باش که با اتمام ناله های زهرا آرام شوی!
ای مدینه!علی دیگر زهرا ندارد
علی امشب پاره ی وجودش را به خاک می سپارد
زهرا جان بعد از تو علی دیگر قد راست نکند
بعد از تو دیگر خضاب نکند بعداز تو …آری بعد از همه چیز
برای علی تمام می شود .
ای چاه های مدینه کجایید علی دیگر….
بعد از این شب علی دیگر سنگ سبو ندارد .
دردهای علی را مرهمی نیست
غصه های علی را گوش شنوایی نیست .
ای چاه های مدینه علی از امشب
با شما نجوا میکند درد غریبی می گوید
بخروشید ای چاه های مدینه فریاد بزنید
درد های علی را زخمهای دلش ریشش را
آنگاه که علی غسل یاس میداد.
سنگریزه ها سیاه،
آسمان کبود،
دست های مهربان کبود،
در سیاه، سوخته، مثل سینه زمینیان، آسمان.
پهلوی زمان شکسته است.
حق دارد آسمان اگر زانو بزند این همه غم را.
سکوت، غم بزرگی است که گلوی پرنده ها را می فشارد.
بعد از تو، حق دارند اگر نخوانند. بعد از تو، رد پاها به کدام سو میروند؛ وقتی مدفنت، مشام هیچ نسیمی را معطر نمیکند؟ مبادا که بیراهه ها، نشان تو را دوباره بخواهند از همه صراط های مستقیم، پنهان کنند! کاش نشانه ای به قاصدک ها میدادی! کاش…!
آمدی، تا امانت را به دست آخرین حجت بسپاری
زمینِ عدالت را دستان با کفایتت به بار نشاند.
حضورت، برکت افشان سفره های مهرورزی و راستی بود.
بال هایت، میله های قفس را تجربه کردند، تا ما پرواز را از
خاطر نبریم و آسمان، همچنان شکوه آزادی را به تصویر بنشیند.
نفس هایت مروج دین محمد بود؛ آن هنگام که زمستان
تفکر عباسی، جهان اسلام را قبضه کرده بود.
ایستادی تا امانت خداوند را به دست آخرین حجتش بسپاری.
کوران ستم را تاب آوردی؛ به پاسداری کرامت انسان؛
که سوره سرخ عشق، این چنین تلاوت می شود.
دهه فجر ، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدي دوباره يافت و اين دهه در تاريخ ايران نقطه اي تعيين كننده و بي مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي، در ايران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ي «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعيت » بود وپادشاهان احساس ميكردند كه فاتحيني هستند كه بر مردم غلبه يافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالي عليه اين سلسله معيوب را قطع كردند و نقطه ي عطفي در تاريخ ايران بوجودآوردند و شمشير اسلام مردم را عليه دشمنان اسلام، مردم و استعمارگران به كار گرفتند. دهه انقلاب از رشحات اسلام است و آئينه اي است كه خورشيد اسلام در او درخشيد و اين دهه بايد با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. اين مراسم را با هيجانهاي عاطفي صحيح بايد با طراوت و تازه كرد. در مذهب ما، احساسات، گريه و شادي، حب و بغض و عشق و نفرت جايگاه والايي دارد. از اين رو جشنهاي دهه فجر مي بايستي همچون مراسم و اعياد مذهبي گرامي داشته شود و مردمي باشد. بايد كليه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ي فراموش نشدني حضرت امام و پيروزي انقلاب اسلامي را جشن بگيرند.
هفده ربیع، بهاری ترین فصل اهل زمین است.
در نیلوفرانه قدوم ختم رسل، برای روشنی دیدگان
جد عزیزش، نور در دیدگان منتظر آینه هاپراکنده اند؛
نور عالم گیر صادق آل احمد را!
مولای عطوفی آمده است که در تاریکی شبانه کوچه های
مدینه، به رسم علی علیه السلام ، انبان نان فقیران بنی ساعده را بر دوش می گرفت.
زبانش از ذکر خدا لبریز بود و بیش تر روزهایش به روزه سپری شد.
پینه دستانش، آشنای دیرینه بستان های مدینه بود.
آری! صادق آل محمد صلی الله علیه و آله ؛ آمده است؛
صابر راه حق و رئیس مذهب عشق، آمده است.
قدومش گلباران!
ای سپید بزرگ آیین! آمدی
و دندانهای سیاهی را در هم شکستی.
آمدی و آفتاب، باطن شکوهمندت را
در آسمان نبوت، برای همیشه گستراند.
آمدی و طاق کسرای ظلم فرو ریخت.
آمدی و رودخانه های تباهی، در بستر سیاهشان خشکیدند.
آمدی وبه یمن آمدنت آتشکده ها
به خاموشی تن دادند.
ای پیام آور آسمانهای وسیع!
پرندههای دلمان را به تو سپرده ایم
و آیین سپیدت را عاشقانه به ترنم آمده ایم.
نفسهای زلالت که بر پنجرههای زمین پاشید،
گلدانهای یگانه پرستی بر تاقچه های جهان به گل نشست.
آمدی و رشته های بت پرستی،
با دستهای عادلت، پنبه شد.
آمدی و کوچه های تیره و تارمکه را
باران ستاره های نور فراگرفت.
پیامبر(ص): «پاره ای از تن من در خراسان دفن خواهد شد، هر مومنی او را زیارت کند خداوند عزوجل بهشت را بر او واجب می کند.»
چه می توان گفت از آن همه کلمه ای که در صدای
سکوت علی علیه السلام پس از تو خاموش ماندند؟
پس از تو، غیر از نفس های غمگین علی علیه السلام و
اشک های ناتمام فاطمه علیهاالسلام ، هیچ نفسی به تو
نرسید و هیچ اشکی از نام تو سرچشمه نگرفت.
بعد از تو، جز لبخندهای اندوهگین علی علیه السلام
و فاطمه علیهاالسلام ، همه لبخندها به کیسه های زر ختم شد.
چه شب ها که فاطمه علیهاالسلام به یاد تو در ماه
با گریه می نگریست و علی علیه السلام ، با بغض،
ستاره های ایوان تاریک مدینه را می شمرد.
آه، چه فرصت های عزیزی که پس از تو، بین غربت
برادرت علی علیه السلام و مسلمانان نامسلمان گم شد!
کاش سلمان ها و ابوذرها و… در باران تکثیر می شدند
تا خطبه های علی علیه السلام را عملی کنند! کاش… !
ای آن که لحظه لحظه کنار تو زیستم!
امشب، چهل شب است برایت گریستم
امشب چهل شب است که آب از گلوی من
پایین نرفته، بغض عطشناک کیستم؟
بنشان به تل زینبیه، طاقت مرا
من زینبم؛ نمی شود آخر نایستم
آن جاده را مگو به چه حالی گذشتم و
دل کندم از تو؛ آمدم ای هست و نیستم!
من، چادر سیاه غمم، دور تکیه ات
جز ذکر یا حسین تو، تکرار چیستم؟
این اربعین هم از پی آن اربعین گذشت
چشمان صد حسینیه ات را گریستم
ماه صفر که بنا به روایتی، روز اول آن روز واردشدن کاروان اسرای کربلا به شام است و حوادث تلخ دیگری از جمله شهادت دختر 3 ساله امام حسین(ع)، رحلت جانگداز پیامبر اکرم(ص) در روز 28 این ماه واقع شده و پایان ماه نیز مصادف با شهادت هشتمین پیشوای شیعیان امام رضا(ع) است.
چرا صفر را “صفر” نامیده اند؟
در نامگذاری این ماه، دو وجه ذکر کرده اند: از «صُفْرَة (زردی)» گرفته شده؛ زیرا زمان انتخاب نام، مقارن فصل پاییز و زردی برگ درختان بوده است. 2. از «صِفْر (خالی)» گرفته شده؛ زیرا مردم پس از پایان ماههای حرام، رهسپار جنگ می شدند و شهرها خالی می شد.
برخی اعمال ماه صفر
1- در این ماه، به دادن صدقه اهتمام بیشتری شود. پیامبر اکرم(ص) در باب صدقه دادن می فرمایند: لبخند تو بر روی برادرت صدقه است، امر به معروف و نهی از منکر کردن تو صدقه است، راهنمایی کسی که راه را گم کرده صدقه است و دور کردن سنگ و خار و استخوان از راه صدقه است.
2-برای ایمنی از بلاها، این دعا هر روز ده مرتبه خوانده شود: یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ!(مفاتیح الجنان)
ای سخت نیرو، و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوارند در برابر بزرگی ات همه خلقت. پس کفایت کن از من شرّ خلق خودت را، ای احسان بخش! ای نیکوکار! ای نعمت بخش! ای عطا دِه! ای که معبودی جز تو نیست! منزّهی تو! به راستی من از ظالمانم. اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غمّ و همچنین نجات دهیم مؤمنان را، و رحمت کند خدا بر محمّد و آل پاک و پاکیزهاش!
3ـ «سیّد بن طاووس» در «اقبال صفحه 587 » نقل کرده است: در روز سوم ماه صفر، دو رکعت نماز بخوان که در رکعت اوّل سوره «حمد» و سوره «انّا فتحنا»(فتح) و در رکعت دوم سوره «حمد» و سوره «توحید» قرائت شود و پس از سلام نماز، صد بار صلوات بفرست و صد بار آل ابى سفیان را لعنت کن و صد مرتبه استغفار نما و آنگاه حاجت خویش را از خداوند بخواه.
4ـ در روز اربعین(بیستم ماه صفر) زیارت امام حسین(ع) مستحبّ است و مورد تأکید قرار گرفته است. در روایتى که «شیخ طوسى» از امام حسن عسکرى(ع) نقل کرده، چنین آمده است: نشانه هاى مؤمن پنج چیز است: به جاى آوردن پنجاه و یک رکعت نماز(17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین امام حسین(ع) و انگشتر را بر دستِ راست نهادن، و پیشانى را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و بسم الله الرّحمن الرّحیم را در نماز بلند گفتن.
———————–
هدایة الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص 63؛ مفاتیح الجنان، ص 532
تو از تبار دریایی شکیبایان آمده ای، همان ها که دوست دارِ آن
جرعه های غضبند که با صبوری و فروتنی فرو می نشیند.
کاش دست های تو بودم به وقت آن عطایا و صدقه ها که
اراده می کردی نثار کنی؛ پس آن گاه با بوسه هایت بر آن دست ها که
می گفتی دست های خداست، نوازشم می کردی!
در سخنان رهبر انقلاب اسلامی دربارهی مراسم عزاداری آمده است: «در مراسم عزاداری سیدالشهداء علیهالسلام، به روح آن واقعه باید توجه نمود نه اینكه فقط صورتسازی و تصویرسازی شود.»
در خصوص تأكید حضرت آیتالله خامنهای بر معرفتبخش بودن مراسم عزاداری و ضرورت گریه بر حسین علیهالسلام و شناخت علت این گریه و تأكید بر آن، بجاست كه به احادیث ذیل اشاره نماییم:
* اشك هنگامی ارزشمند میشود كه …
در روایتی امام صادق علیهالسلام به فردی به نام مِسْمَعُ ضمن بیان مطالب فراوانی فرمودند:
«رَحِمَ اللَّهُ دَمْعَتَكَ أَمَا إِنَّكَ مِنَ الَّذِینَ یعَدُّونَ فِی أَهْلِ الْجَزَعِ لَنَا وَ الَّذِینَ یفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یخَافُونَ لِخَوْفِنَا وَ یأْمَنُونَ إِذَا أَمِنَّا» (بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۲۸۹)
خداوند اشكهای چشم تو را موجب رحمتت قرار دهد. چراكه تو از كسانی هستی كه اهل جزع بر مصیبت ما و فرح بر شادی ما و حزن بر اندوه ما و هراس از خوف ما و امن بر ایمنی ما محسوب میشوی.
به تعبیری دیگر، یعنی عاملی كه موجب حزن و جزع و خوف و مصیبت ما شود، تو را به گریه میآورد و تنها ایمنی ما به تو امنیت میدهد و به این ترتیب امام صادق علیهالسلام به مِسْمَعُ میفهمانند كه بكاء و عَبْرَة، كه در زبان فارسی بدون توجه به تفاوت معانی آنها، هر دو به گریه تفسیر میشوند، هنگامی دارای ارزش است كه از دلسوزی گریه كننده بر مصیبت حسین علیهالسلام خبر داده و او را از عامل ایجاد مصیبت باز دارد.
در حدیث دیگر چنین آمده كه مفضل در مجلسی مشاهده نمود كه امام صادق علیهالسلام و همه اهل خانوادهاش بر مصیبت حسین علیهالسلام میگریند، از این رو از آن حضرت پرسید:
«یا مَوْلَای مَا فِی الدُّمُوعِ یا مَوْلَای فَقَالَ مَا لَا یحْصَى إِذَا كَانَ مِنْ مُحِقّ» (بحارالأنوار، ج۵۳، ص ۲۳)
مولای من! اجر پاداش این گریهها چقدر است؟ كه امام صادق علیهالسلام در پاسخ او فرمودند: این اجر قابل احصاء نمیباشد. اما این اجر غیر قابل شمارش به كسی تعلق میگیرد كه گریهاش از روی حقیقت بوده و اعتقادش بر حق باشد. یعنی دلسوزی و اندوه او از مصیبت حسین علیهالسلام، حقیقتاً عامل بازدارندگی او از ایجاد مصیبت برای آن بزرگوار شده و او را از اعتقاد و عملی كه یزید و لشكر او بدان مبتلا بودند، پرهیز داده و دور نماید.
در روایت دیگری از امام باقر علیهالسلام آمده است كه فرمودهاند:
«لَیسَ مِنْ عَبْدٍ یذْكَرُ عِنْدَهُ أَهْلُ الْبَیتِ فَیرِقُّ لِذِكْرِنَا إِلَّا مَسَحَتِ الْمَلَائِكَةُ ظَهْرَهُ وَ غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُهُ كُلُّهَا إِلَّا أَنْ یجِیءَ بِذَنْبٍ یخْرِجُهُ مِنَ الْإِیمَان» (الكافی، ج۸، ص ۱۰۱)
هیچ بندهاى نیست كه مصیبت ما خاندان (به اعتبار عامل و سبباش) نزد او ذكر شود و او بر این مصیبت (و علت ایجاد آن) دل بسوزاند، جز آنكه فرشتگان بر پشت او دست نوازش كشیده و همه گناهانش آمرزیده شود، مگر گناهى او را از دایره ایمان خارج كند. (یعنی آه و نالهی فرد، صرفاً بدون معرفت به عامل ایجاد مصیبت باشد و بر خلاف آنچه كه با گریه نشان میدهد در درونش، سبب و انگیزهای كه او را از عامل ایجاد مصیبت برای اهلبیت علیهالسلام رهایی بخشد، وجود نداشته باشد كه در این صورت، چنین فردی، اهل حق و ایمان محسوب نشده و از این وعده، محروم خواهد ماند.
* از عامل ایجاد مصیبت ما بپرهیز
در روایت دیگری امام رضا علیهالسلام پس از اینكه دعبل را به خواندن مرثیه جدش حسین علیهالسلام ترغیب مینمایند و به او تأكید میكنند كه در خلال مرثیهخوانیاش، خصایص بنیامیه یعنی دشمنان آن حضرت علیهالسلام را بیان كند، در فرازی از گفتار خود به دعبل، چنین میفرمایند:
«اِرْثِ الْحُسَینَ فَأَنْتَ نَاصِرُنَا وَ مَادِحُنَا مَا دُمْتَ حَیاً فَلَا تُقَصِّرْ عَنْ نَصْرِنَا مَا اسْتَطَعْتَ» (بحارالأنوار ج۴۵، ص۲۵۷)
ای دعبل! بر حسین علیهالسلام مرثیه بخوان. زیرا كه تو تا زنده هستی یاور ما و مدح كننده ما خواهی بود. اما (به صرف گریستن و گریاندن اكتفا نكن، بلكه دلسوزی بر حسین علیهالسلام و گریه بر او را سبب نجات او از مصیبتی كه موجب دلسوزی و گریه میشود، قرار بده یعنی) از یاری نمودن به میزانی كه میتوانی كوتاهی نكن و از عامل ایجاد مصیبت ما به مقداری كه در توان توست، بپرهیز.
با توجه به احادیث فوق كه تنها قطرهای از دریای آن ذكر گردید، میتوان به اهمیت تأكید رهبر انقلاب اسلامی بر معرفتبخش بودن مراسم عزاداری و بیان علت و ضرورت گریه بر مصیبت حسین علیهالسلام تا اندازهای واقف شده و به بخشی از توصیههای ایشان كه از ضروریترین مسائل مطرح نزد نسل جوان است پی برد.
رهبر انقلاب اسلامی دربارهی مجالس عزاداری ماه محرم سه ویژگی را برشمردهاند:
۱. عاطفه را نسبت به حسین بن علی و خاندان عصمت و طهارت صلواتاللهعلیهم بیشتر كند. (علقه و رابطه و پیوند عاطفی را باید مستحكمتر سازد.) چون رابطهی عاطفی، یك رابطهی بسیار ذیقیمت است.
۲. نسبت به حادثهی عاشورا باید دید روشن و واضحی به مستمع بدهد.
۳. نسبت به معارف دین، هم ایجاد معرفت و هم ایجاد ایمان -ولو به نحو كمی- كند.
ایشان دربارهی تبیین ویژگی دوم میگویند:
دومین ویژگیای كه باید در این مجالس به وجود آید، این است كه مردم نسبت به اصل حادثه عاشورا، معرفت روشنتر و واضحتری پیدا كنند … موضوع سخنرانی، باید حضّار آن مجلس را به این فكر فرو ببرد كه: «ما به این مجلس آمدیم و گریهای هم كردیم؛ اما برای چه؟ قضیه چه بود؟ چرا باید برای امام حسین(ع) گریه كرد؟ اصلاً چرا امام حسین(ع) به كربلا آمد و عاشورا را به وجود آورد؟» بنابراین، باید به موضوعاتی پرداخت كه نسبت به اصلِ حادثه عاشورا، معرفتی در افراد به وجود آورد.
همچنین در تبیین سومین ویژگی در همان سخنرانی میفرمایند: سومین ویژگی لازم در این مجالس، افزایش ایمان و معرفت دینی در مردم است. در چنین مجالسی باید از دین نكاتی عنوان شود كه موجب ایمان و معرفتِ بیشتر در مستمع و مخاطب گردد.
و در بخشی دیگر از سخنان رهبر انقلاب اسلامی دربارهی مراسم عزاداری آمده است: «در مراسم عزاداری، به روح آن واقعه باید توجه نمود نه اینكه فقط صورتسازی و تصویرسازی شود.»
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ
عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ
وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
پیامبر اسلام (ص) فرمود: كربلا پاكترين بقعه روى زمين و از نظر احترام بزرگترين بقعهها است و الحق كه كربلا از بساطهاى بهشت است.
در روز مباهله، شایسته است شادی و سرور در چهره شیعیان
نمایان باشد و افتخار کنند که در چنین روزی، یکی از دلایل
ابدی حقانیت تشیع، با سند قرآنی آن در آیه مباهله به دنیای اسلام تقدیم شده است.
نزول آیه تطهیر
غير از اين نبود كه ميخواهد خدا / تا كند زايل پليدى از شما
پاكتان اى اهل بيت احمدى «ع» / سازد از هر عيب و عصيان و بدى
شيعه گويد اهل بيتند از همه / آن دو سبطين «ع» و على «ع» و فاطمه «ع»
نسبتش نبود بازواج رسول / بر على «ع» خاص است و سبطين بتول «ع»
در فريقين اندر اين مطلب سخن / هست بيش از آنكه سازم شرح من
ليك شايد داد تعميم اين كلام / تا مگر شامل شود بر خاص و عام
خواست ازواج نبى را حق برى / در شريعت از عيوب ظاهرى
ليك طاهر كرده بود اندر ازل / اهل بيت خاص او را از دغل
هست در عرف اهل بيت آل و سليل / نيست اين محتاج برهان يا دليل
دختر شاه ار ندارد شه پسر / بس شده كاو شد بجايش تا جور
ليك جفتش را بجاى پادشاه / هيچ بر ننشانده كس بر تختگاه
واضحست اين بلكه اندر زعم من / مى ندارد هيچ منكر بىسخن
اين تنازع از ميان فرقتين / دور كن گمگشته پيدا شد بعين
اهل بيت خاص او بي واهمه / حيدر است و آن دو سبط فاطمه
آن كسان باشند از روز ازل / پاك از رجس و هوا دور از خلل
آن سرا اندر پناه عصمت است / دور از ريب و خطا و عثرت است
وان زنان پادشه را در حرم هم / توان گفت اهل بيت محترم
حدّ نگهدار ار تويى كامل مقام / حافظ حدّ راست رحمت و السلام
عیدتان مبارک
بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
«وَ أَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی» یعنی که ای باران!
غرض از خلقت دریا و صحرا با تو حاصل شد
کنار برکهای جاری شد احکام وفاداری
وضو با هر سرابی بعد از این سرچشمه باطل شد
شکافنده تر از فجری که سر زد بین روز و شب
میان حق و باطل، ذوالفقارت حد فاصل شد
تو هارون و نبی موسی، تو جان او و او مولا
کدامین سامری بین تو و جان تو حائل شد؟
نماز صبح در محراب، باران بند میآید
پس از آن چاه تنها گریه کرد و آبها گل شد
تو در زمین آسمان رهبری
عقده گشای دل پیغمبری
تو شهر علم و نبوی را دری
پشت نبی روی خدا یا علی
علی مدد علی علی علی یا حیدر
وجه خداوند تعالی تویی
غیر نبی بر همه اولی تویی
شیر خدا علی مولا تویی
یار نبی در همه جا یا علی
علی مدد علی علی علی یا حیدر
گاه سخن نوش محمد تویی
یار و هم آغوش محمد تویی
بت شکن دوش محمد تویی
به بیت ذات کبریا یا علی
علی مدد علی علی علی یا حیدر
عید غدیر، عید بسیار بزرگ و خاطره عظیم تاریخى است؛ لیكن در مضمون عید غدیر درس هایى وجود دارد كه هرگاه ملت اسلام این درسها را به گوش جان بشنود، حقیقتاً از این روز بهره خواهد برد.
در واقعه غدیر، درسهاى بزرگى وجود دارد: اوّلاً این واقعه جزو وقایع مسلّم تاریخ اسلام است. اینطور نیست كه فقط شیعه حدیث غدیر را نقل كرده باشد. در بین علما و محدّثان اهل سنّت، تعداد بسیارى این حدیث را نقل كرده اند و همانطور كه شیعه این حادثه را بیان كرده است، آنها هم بیان كردهاند. فهم علما و دانشمندان - همانند فهم خود حضّار آن حادثه - از این عمل پیغمبر، كه دست امیرالمؤمنین را بلند كرد و فرمود:«من كنت مولاه فهذا على مولاه» این بود كه پیغمبر، امیرالمؤمنین را براى جانشینىِ خود نصب كرد. نمى خواهیم وارد مسأله شیعه و سنّى و اختلافات و درگیریهاى اعتقادى شویم - دنیاى اسلام تا امروز هرچه از دعواى شیعه و سنى كشیده، بس است! - ولى معرفتى كه در این كلام عمیق پیغمبر وجود دارد، باید درست فهمیده شود؛ پیغمبر امیرالمؤمنین را منصوب كرد….
دلت سرمنشاء خلق عظیم است
تجلی گاه رحمان و رحیم است
اقامت کن میان دل که عمری
دلم در کوی دلدارش مقیم است
هدایت کن مرا باگوشه چشمی
صراط تو صراط مستقیم است
ماسیر گریه ام، ری زاده هستم
که از عشاق تو عبدالعظیم است
بهشت شیعه باشد سامرایت
حریمت عرش جنات النعیم است
بیا و شیعه را دریاب، آقا
قرار ما دم سرداب، آقا
قربان عبارت از کارهای نیکی است که انسان بوسیله آن بخواهد خود را به رحمت خداوند نزدیک کند، بنابراین عمل نیکی که انسان انجام دهد تا بدان وسیله خویشتن را به رحمت حق تعالی نزدیک سازد آن کار را قربان گویند؛ مانند فرمایش رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) که فرمود: نماز موجب تقرب و نزدیکی هر پرهیزکار به رحمت پروردگار است.
بدیهی است که مراد از تقرب به خدای تعالی، قرابت زمانی و مکانی نیست چرا که بین خالق و مخلوق هیچگونه خویشاوندی وجود ندارد بلکه منظور آن است که از راه طاعت و انجام کارهای شایسته می تواند مشمول الطاف الهی قرار گرفته و به رحمت او نزدیک شود.
قربان یعنی کشتن نفس اماره و دادن جان و مال در راه خداوند و امتثال امر خداوند ،قربان یعنی از خود گذشتن و مقدم داشتن خواسته های دیگران بر خود، براستی کی و چگونه میتوان حقیقت عید قربان را درک کرد.
قربان یعنی گذشتن از مَنیت و فدا کردن آسایش و راحتی های خود برای مولا و صاحبمان امام عصر.
شب عرفه از شب هاى مبارك و بافضيلت است كه عبادت و توبه و راز و نياز با حضرت حقّ در آن بسيار پرارزش است.
در روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه فرمود: شب عرفه شبى است كه دعاها در آن مستجاب است، و كسى كه آن شب را به عبادت بپردازد، پاداش سالها عبادت را دارد و اين شب، شبِ مناجات و توبه است.(1)
براى اين شب، اعمالى نقل شده است:
1ـ اين دعا را كه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل شده است بخواند، و در پاداش آن فرموده هر كس آن را در شب عرفه يا شب هاى جمعه بخواند، خداوند او را بيامرزد:
اَللّهُمَّ يا شاهِدَ كُلِّ نَجْوى، وَمَوْضِعَ كُلِّ شَكْوى، وَعالِمَ كُلِّ خَفِيَّة…
2ـ مستحب است اين تسبيحات را بخواند كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: هركس در شب عرفه اين تسبيحات ده گانه را هزار مرتبه بخواند، هر حاجتى از خداوند بخواهد، جز خواسته اى كه گناه باشد، برآورده مى شود:
سُبْحانَ مَنْ فِى السَّماءِ عَرْشُهُ، سُبْحانَ الَّذِي فِى الاَْرْضِ سَطْوَتُهُ،
منزّه است خدايى كه در آسمان است عرش او منزه است خدايى كه در زمين است فرمان و حكمش
سُبْحانَ الَّذِي فِى الْبَحْرِ سَبيلُهُ، سُبْحانَ الَّذِي فِى النّارِ سُلْطانُهُ، سُبْحانَ
منزّه است خدايى كه در دريا راه دارد منزّه است
الَّذِي فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ، سُبْحانَ الَّذِي فِى الْقُبُورِ قَضاؤُهُ، سُبْحانَ الَّذِي
خدايى كه در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزّه است خدايى كه در بهشت رحمت اوست منزّه است خدايى كه در گورها قضا و فرمانش جارى است منزّه است خدايى كه
فِى الْهَواءِ اَمْرُهُ، سُبْحانَ الَّذِي رَفَعَ السَّماءَ، سُبْحانَ الَّذِي وَضَعَ الاَْرْضَ،
در هوا امر اوست منزّه است خدايى كه آسمان را بالا برد منزّه است خدايى كه زمين را گسترد
سُبْحانَ مَنْ لا مَنْجا مِنْهُ إلاّ إِلَيْهِ.(3)
منزّه است خدايى كه ملجأ و پناهى از او نيست جز به سوى خودش.
3ـ زيارت امام حسين(عليه السلام). در روايتى امام باقر(عليه السلام) فرمود: هر كس در شب عرفه امام حسين(عليه السلام) را زيارت كند و تا روز عيد در آن جا بماند، خداوند او را از گرفتارى و مشكلات آن سال محفوظ بدارد.(4)
4ـ دعايى را كه در اعمال شب جمعه و روز عرفه نيز وارد شده است بخواند كه در اعمال شب جمعه (صفحه 966) خواهد آمد و ابتداى آن چنين است: أللّهُمّ مَن تَعَبَّأَ وَ تَهَيَّأَ وَ أَعَدَّ.(5)
—————————————–
منابع
1. همان مدرك.
2. اقبال، صفحه 325.
3. همان مدرك، صفحه 329.
4. اقبال، صفحه 330.
5. مصباح المتهجّد، صفحه 269.
دانلود کتاب چهل حدیث امام باقر علیه السلام
اى بقیعت عاشقان را كعبه عشق وامید
سینه چاكیم از غم تو، بى قرارغربتت
قالَ الاْ مامُ ابوجَعْفَر محمّد بنِ عليّ باقرُ العلومِ صَلواتُ اللّه وَ سَلامُهُ عَلَيْه :
إ ذا اءرَدْتَ اءنْ تَعْلَمَ اءنَّ فى كَ خَيْراً، فَانْظُرْ إ لى قَلْبِكَ فَإ نْ كانَ يُحِبُّ اءهْلَ
طاعَةِ اللّهِ وَ يُبْغِضُ اءهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفيكَ خَيْرٌ؛ وَاللّهُ يُحِبُّك ، وَ إ ذا كانَ يُبْغِضُ اءهْلَ
طاعَةِ اللّهِ وَ يُحِبّ اءهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فيكَ خَيْرٌ؛ وَ اللّهُ يُبْغِضُكَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ اءحَبَّ.
اما باقر علیه السلام فرموده اند :
اگر خواستى بدانى كه در وجودت خير و خوشبختى هست
يا نه ، به درون خود دقّت كن اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از
اهل معصيت و گناه ناخوشايندى ، پس در وجودت خير و سعادت وجود دارد؛
و خداوند تو را دوست مى دارد.
ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشايند باشى و به اهل معصيت عشق
و علاقه ورزيدى ، پس خير و خوبى در تو نباشد؛ و خداوند تو را دشمن دارد.
و هر انسانى با هر كسى كه به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور مى گردد.
اصول كافى : ج 2، ص 103، ح 11، وسائل الشّيعة : ج 16، ص 183، ح 1.
غرور نگاه علی، فاطمه است
علی شاهه، شاه علی فاطمه است
کنار علی این همه مَرده و تمام سپاه علی، فاطمه است
اینک، دست مقدس فاطمه علیهاالسلام ، در دست بی کران علی، حلاوت هلهله فرشتگان را لمس می کند و شور کبریایی افلاکیان را برمی انگیزد.
این سپردن دست عروسی به تکیه گاهی یک مرد نیست؛ این سپردن انسان است به حریم بی انتهای عصمت. این پیامبر صلی الله علیه و آله نیست که دخترش را به علی علیه السلام می سپارد؛ این خداست که اختیار و اعتبار بشر را به علی و زهرا علیهاالسلام وامی نهد.
شب پیوند مرتضی و فاطمه علیهاالسلام نیست؛ بلکه امشب، شب تجدید یگانگی انسان با ذات خداست. و مبارک باد بر همه کائنات، این لبخند بی زوال پروردگار در گستره خلقت خویش.
و زندگی در سایه سار خانه علی و فاطمه علیهاالسلام ممتد باد.
امام علی (ع) فرمودند: شهریار را بیاورید. شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان! شهریار این شعر (علی ای همای رحمت) را خواند.
حضرت آیت الله مرعشی نجفی مي فرمودند: شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم، آن شب در عالم خواب، دیدم در زاویه ی مسجد کوفه نشسته ام و امیر مومنان علی علیه السلام با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند: شعرای اهلبیت ما را بیاورید. دیدم چند تن از شعرای عرب را آوردند. حضرت فرمودند: شعرای فارسی زبان را بیاورید. آنگاه محتشم و چند تن از شعرای فارسی زبان آمدند.
فرمودند: شهریار را بیاورید. شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان! شهریار این شعر (علی ای همای رحمت) را خواند.
حضرت آیه الله مرعشی فرمودند که وقتی این شعر تمام شد، من از خواب بیدار شدم و پرسیدم شهریار کیست؟ گفتند شاعری است که در تبریز زندگی میکند.
شهریار به دستور آیه الله مرعشی به قم دعوت شده و از این شعر سخن به میان می آید و او تعجب میکند، چرا که همان موقعی که ایشان خواب دیده اند او شعرش را سروده و احدی از آن اطلاع نداشته و شهریار وقتی از خواب ایشان مطلع میشود، فوق العاده منقلب میگردد. و شروع كرد به خواندن :
على اى هماى رحمت تو چه آيتى خدا را /كه به ما سوا فكندى همه سايه هما را
دل اگر خدا شناسى همه در رخ على بين / به على شناختم من به خدا قسم، خدا را
به خدا كه در دو عالم اثر از فنا نماند/ چو على گرفته باشد سرچشمه بقا را
مگر اى سحاب رحمت تو ببارى ار نه دوزخ / به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را
برو اى گداى مسكين در خانه على زن/ كه نگين پادشاهى دهد از كرم گدا را
به جز از على كه گويد به پسَر كه قاتل من / چو اسير تست اكنون به اسير كن مدارا
به جز از على كه آرد پسرى ابو العجايب / كه علم كند به عالم شهداى كربلا را
چو به دوست عهد بندد ز ميان پاكبازان /چو على كه مىتواند كه به سَر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشَر توانمش گفت/ متحيرم چه گويم شه ملك لا فتى را
به دو چشم خون فشانم هله اى نسيم رحمت/ كه ز كوى او غبارى به من آر، توتيا را
به اميد آن كه شايد برسد به خاك پايت /چه پيامها كه دارم همه سوز دل صبا را
چو تويى قضاى گردان، به دعاى مستمندان / كه ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چو ناى هر دم ز نواى شوق او دم/ كه لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را
همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهى /به پيام آشنايى بنوازد آشنا را
ز نواى مرغ يا حق بشنو كه در دل شب /غم دل به دوست گفتن چه خوش است «شهريارا»
به نقل از حاج آقا رضا حداد عادل (پدر دکتر غلامعلی حداد عادل) از حجه الاسلام آقا سید قاسم شجاع…
باز مسیحا نفسی آمد.
هر طرف که نگاه کنى، ترانه میلاد است و فرشتگانی که پای شادی مى کوبند.
آمدی و عطر بهشت به دنبالت.
آمدى با ردایى از سپیده تا آهوان توس را ضمانت کنى.
آمدى تا جاده های پاکی را در طهارت و عصمت رضایت، امتداد دهی.
بیش از هر چیز مهربانی در سیره امام رضا(ع) متبلور است، گویی ایشان پیامبر معاصر عباسیان است، یعنی تمامی رفتارهایی که در پیامبر اکرم(ص) دیده میشد در ایشان بود از این رو به امام رئوف شهره شدند.
بی تردید سیره ائمه معصوم (ع) بهترین نقشه راه در مسیر دستیابی به سبک صحیح زندگی و رسیدن به سعادتی است که خداوند وعده داده است چراکه ائمه (ع) نسخه ناطق قرآنی هستند که فراتر از زمان و مکان بشر را به سعادت دنیوی و اخروی رهنمون می شود.
آیا می توان از سبک زندگی امام رضا (ع) برای زندگی امروز الهام گرفت، چه بخش هایی برای زندگی امروز کاربرد بیشتری دارد؟
وقتی ما انبیاء و ائمه (ع) را الگوی و پیشوای خود می دانیم این امامت و پیشوایی ابعاد سیاسی، اجتماعی فرهنگی و اخلاقی می یابد و مسلما بعد سیاسی اجتماعی آن نیز محفوظ است که در جای خود باید بحث شود. اینکه تبعیت از امام در همه امور شئون اجتماعی، سیاسی و حکومتی و جهانی واجب است یعنی ائمه (ع) باید نظامات اجتماعی را به ما آموخته و ما از آنان درس بگیریم.
اما باید توجه داشت که در عرصه عمل و فردی و بین فردی در جمع های کوچک و بزرگ و ارتباطات خانوادگی و فردی بحث سبک زندگی بیشتر خود را نشان می دهد، البته زندگی به طور عادی شامل همو امور می شود، اما در نگرش اولیه سبک زندگی ناظر به رفتارها و روابط عادی بین انسان ها است. اینکه چگونه در خلوت خود زندگی کرده و چگونه با دیگران ارتباط داشته و هماهنگ شویم و اختلافات احتمالی را چطور رفع کنیم همگی از مواردی است که در سبک زندگی دیده می شود و مستقیما از رفتار ائمه (ع) قابلیت استفاده دارد؛ یعنی با مرور سیره جامع ائمه (ع) نه معدود و در موارد خاص که به همه ابعاد زندگی توجه دارد، این سیره باید الگوی ما باشد این یعنی سبک زندگی که با این نگاه ما تابع ائمه (ع) هستیم. لذا اگر امامی با توجه به شرایط جامعه در رفاه بسر برد ما فقط به نحوه عمل امام نمی نگریم بلکه شرایط جامعه را بررسی می کنیم و اگر امامی در تنعم بسر نبرد شرایط اجتماعی سیاسی را نیز مدنظر قرار می دهیم، یعنی دوری از یکسویه نگری و افراط و تفریط. لذا در ارتباط با سیره امام رضا (ع) گفته می شود که فقر شاید کمتر به چشم می خورد چراکه ایشان با توجه به موقعیت اجتماعی سیاسی عصر مامون، لباس های فاخر پوشیده و در رفاه نسبی بسر می بردند، برخلاف امیرالمومنین (ع) که با توجه به شرایط جامعه نوپای اسلامی در کمترین رفاه ممکن زندگی می کردند.
از این رو، ضرورت دارد سبک زندگی از سیره ائمه (ع) استخراج می شود چراگه اگر نتوانیم این سبک را از ائمه (ع) بیاموزیم بخش عمده کسب فیض ما مختل می شود بنابراین باید در نحوه زندگی فردی و اجتماعی از آن حضرات علیهم السلام الگو بگیریم.
اصلی ترین صفت و ویژگی ممتاز در سبک زندگی رضوی چیست که می تواند در روزگار کنونی نیز مورد الگوبرداری قرار بگیرد؟…
نکته1
در سال 203 و به قولى 202 هجرى قمرى که حضرت رضا علیه السلام در طوس به شهادت رسیدند بدن مطهر آن امام همام را در باغ حمید بن قحطبه و در کنار قبر هارون خلیفه عباسى به خاک سپردند و نخستین بناى حرم مطهر همان بقعه هارون الرشید است که بعدها حرم را روى دیوارهاى قدیمى آن بنا نهادند و از آن به بعد طوس به مشهد الرضا تغییر نام یافت.
نکته2
در سال 400 هجرى قمرى به دستور سلطان محمود غزنوى بناى بقعه و حرم تجدید بنا و منارهاى بر آن افزوده شد و پس از آن در زمانهاى مختلف اقداماتى به مرور صورت گرفته است .
نکته3
سنگ مرقد نخستین که برای مشخص نمودن مدفن امام بر زمین نصب شده، سنگ بنای ساخت ضریح هم بوده است. آنچه مسلم است تا قرن هشتم هجری قمری ضریحی بر مضجع شریف نصب نبوده است.
نکته4
در ابتدا حرم مطهر به صورت بنایی ساده، با مصالح ویژه آن دوران بنا شده بود، چنانکه بقعه مطهر تنها یک در ورودی ساده در پیش روی مبارک داشت و دارای تزئیناتی مختصر به سبک آن زمان بود.
نکته 5
مشهور است که از زمان صفویان گذاشتن ضریح بر مرقد امام مرسوم شده است و برخی احتمال دادند که ساخت ضریح از عصر تیموریان متداول گشته است.
نکته6
28 هزار لامپ در حرم امام رضا علیه السلام روشن میباشد، که اکنون علاوه بر 28 هزار شعله برق، شش هزار لوستر نیز در ابعاد مختلف و با قدمتهای طولانی مورد استفاده قرار گرفته است.
نکته7
ضریح اول، ضریحی چوبی بوده، با تسمههای فلزی و پوششی از صفحات طلا و نقره. این ضریح در زمان شاه طهماسب صفوی یعنی سال 957 هجری قمری ساخته و بر روی صندوق چوبی مضجع منور نصب میشود. در سال 1311 همزمان با تعویض صندوق به دلیل فرسودگی پایهها ضریح برچیده شده، پوشش طلا و نقره و جواهرات آن از چوبها جدا و به خزانه آستان قدس منتقل میشود.
نکته8
ضریح دوم، ضریحی بوده فولادی مرصع، معروف به ضریح نگین نشان. این ضریح در سال 1160 به دستور شاهرخ فرزند رضا قلی میرزا نوه نادرشاه ساخته و به وقف بر فراز مرقد شریف نصب میشود. ضریح فولادی یا ضریح نگین نشان سقف نداشته، پنجرهها و شبکههای چهار طرف آن دارای گوی و ماسورههایی بوده است که با نگینهای کوچک یاقوت و زمرّد تزیین یافته و تعداد آنها به 2000 بالغ میشده است. به دلیل وضعیت ویژه این ضریح ذیلاً به عین کتیبه آن اشاره میشود. «نیاز رحمت ایزد مستعان، و تراب اقدام زوّار این آستان ملک پاسبان، سبط سلطان نادر شاه الحسینی الموسوی الصفوی، بهادرخان به وقف و نصب این ضریح و قبههای مرصع چهار گوشه ضریح مقدس مبارک موفق گردید. ( سنه 1160قمری) »…
با نسيم گل معطر شد فضا
از وجود فاطمه اخت الرضا
دخت معصومي و خود معصومه اي
در جوار تو عجب دارد صفا
ما به درگاه تو رو آورده ايم
تو شفيعي بهر ما اشفعي لنا
مهر تو بر سينه ام گشته اجين
کي دلم گردد ز مهر تو جدا
چشم اميد من و احسان تو
از کرم بنما روا حاجات ما