وقتی طراح پروژه تخریب مسجدالحرام در ایران جولان می دهد
مدیران ایرانی با غفلتی نابخشودنی، از شرکت انگلیسی اتکینز برای انجام پروژه های کلان در کشور دعوت می کنند و با عباراتی دهان پرکن، مانند، شرکت بین المللی و معمار سرشناس بین المللی و… به استقبال این شرکت می روند.
مركز تعطيلات، سرگرمي وخريد پديده شانديز در زميني به مساحت تقريبي 500.000 متر مربع و با زير بناي 1.000.000 متر مربع در قالب 8 كاربري در حال احداث ميباشد .اين مجموعه درصدد است به بزرگترين مركز خريد،تفريح وگذران اوقات فراغت در ایران تبديل شود.شركت انگلیسی اتكينز جهت طراحي مجموعه ی فوق انتخاب شده است. به ادعای مدیران این پروژه، مركز تعطيلات؛سرگرمي وخريد پديده شانديز با يك ميليون مترمربع زير بنا جزو پروژه هاي كلان چند عملكردي فرا ملي می باشد.
غرب چگونه می تواند آرام و بی سر و صدا در نظام اجتماعی ایران تغییری که می خواهد ایجاد و آن را بطور نامحسوس دگرگون کند؟ در نظام ارزشی انقلاب اسلامی، بر خلاف نظام شاهانه یا فئودالی و نظام سرمایه داری، عناصری چون برتری جویی، جاه طلبی و کسب منزلت از طریق ثروت و قدرت، مصرف گرایی و فردگرایی دیگر ارزش نبود تا جایی که این عناصر را حضرت امام (ره) از ارزش های “طاغوت” نامید، بعد از پیروزی انقلاب و اتمام دوران دفاع مقدس با یک تغییر ارزش جدی در روابط اجتماعی ایران روبرو هستیم که همین تغییر ارزش از جمله تهدیدهای جدی برای کشورهای غربی و اروپایی محسوب می شد و اسلام با ظهور مجدد خود توانسته بود در جنگ تمدن ها نگرانی های زیادی را در مقابله با نظام های طاغوتی برای آنها ایجاد کند….
در نظام ارزشی که اسلام به ما معرفی کرد و به سرعت سبک زندگی مردم را تغییر داد، دیگر نمایش ثروت یک ارزش نبود و کسی جرات این کار را نداشت و هر کسی به گونه ای مرتکب این عمل می شد توسط مردم به صورت غیر رسمی مجازات می شد و دیگر قابل احترام نبود.
حال یک سئوال: غرب چگونه می تواند آرام و بی سر و صدا در نظام اجتماعی ایران تغییری آنطور که می خواهد ایجاد و آن را بطور نامحسوس دگرگون کند؟ از طریق تغییر ارزش. اگر در جامعه ما یک مقیاس ارزشی مانند ثروت و مادیات به نمایش گذاشته شود و این نمایش دادن از سوی ارزش گذاران جامعه توبیخ نه بلکه تشویق هم بشود: در وهله اول، پدیده های ارزشی قشر مرفه همچون یک موج قوی به سرعت در قشرهای دیگر و سراسر جامعه گسترش می یابد.
در حال حاضر، ما در تحولات اساسىِ جامعه، ممكن است گاهى طورى عمل كنيم که به جاى حفظ بنيان ها، هويت مستقلِ ملىِ خودمان را فراموش كنيم.
در مرحله بعد، به مجرد اینکه این پدیده ی ارزشی به قشر متوسط سرایت کرد و آنها هم خود را به مقیاس های ظاهری آن آراستند، قشر مرفه، مجددا برای متمایز کردن خود، با پدیده های جدیدتر، یک موج دیگر تولید می کند و باز این پدیده به قشر متوسط تزریق می شود و به این صورت حرکت ارزش ها به وجود می آید و به تدریج ارزش های حاکم (نظیر ارزش های مذهبی، معنوی، تواضع، قناعت، ساده زیستی…) را دگرگون می کند.این، حرکت ارزش ها تا کجا پیش خواهد رفت؟ به قیمت معنویتمان؟ تا آنجا که در جوار امام غریب هزینه کرد برای تفریح و خرید و سرگرمی؟ هزینه کرد برای رکورد شکنی؟ نتیجه چه می شود؟
بعد از حرکت ارزش ها انسان ها با هم به مسابقه برمی خیزند که هدف آنها نا مشخص است و سرابی ست که هر چه آنها بیشتر می دوند به آن نمی رسند، حرکت ارزش ها تا کجا؟ مصداق زیاد است اما صرفا برای مثال: در دو یا سه دهه ی پیش شلوار لی چقدر ارزشمند بود؟ هیچ، چیزی جز رسانه و تبلیغات و نیاز آفرینی و نمایش ثروت به آن ارزش داد که خانواده فقیر هم برود به دنبال شلوار لی حتی با جنس بد و قیمت ارزان؟، یا اصلاح ابروی آقایان جایی در جامعه ی ما داشت؟ فلان فوتبالیست اروپایی ابرو اصلاح کرد، فلان خواننده ایرانی و فلان جوان ثروتمند تبعیت کرد، ارزش به نمایش گذاشته شد و به قشر متوسط سرایت کرد. این چرخه تمامی ندارد، مد بعدی چیست؟ خدا می داند. در نهایت، از حرکت ارزش ها نه فقط فرد فرد انسان ها، بلکه کل نظام اجتماعی دچار بی تعادلی و آشفتگی می گردد و فرآیند تبدیل ثروت به ارزش در ایران، پیامدهایی از جمله کاهش انسجام اجتماعی، تغییر گروه مرجع و افزایش انحرافات را در پی دارد.
در حال حاضر، ما در تحولات اساسىِ جامعه، ممكن است گاهى طورى عمل كنيم که به جاى حفظ بنيان ها، هويت مستقلِ ملىِ خودمان را فراموش كنيم! كه متأسفانه اين مسئله در كشور ما و خيلى از كشورهاى اسلامى داستان و سرگذشت بسيار غمبارى داشته است.
از اين خطرناكتر، اين است كه سررشته ى همين تحولات منفى در سطح بين المللى، در دست كسانى باشد كه آنها به وسيله ى اين تحولات مى خواهند اهداف خودشان را - كه يا زر است يا زور - تأمين كنند و براى آنها چيزى به نام هويت ملت ها اصلاً ارزش ندارد؛ كه متأسفانه اين در صد سال، صد و پنجاه سال اخير، در دنيا اتفاق افتاده است؛ يعنى تحولات كشورهاى آسيايى و آفريقايى و امريكاى لاتين در دام طراحى باندهاى قدرت بين المللى افتاده است و طراح اينها صهيونيست و سرمايه داران بين المللى بوده اند.
براى اينها آنچه مهم بوده، كسب قدرت سياسى است كه بتوانند در كشورها و دولت هاى اروپايى و غيره نفوذ كنند و قدرت سياسى را در دست بگيرند و پول كسب كنند و اين كمپاني ها، سرمايه هاى عظيم، كارتل ها و تراست ها را به وجود آورند. هدف اين بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء مى كرده است كه مصرف گرايى را در بين آنها ترويج كنند، به راحتى اين كار را انجام مى دادند؛ بى اعتنايى به هويت هاى ملى و مبانىِ فرهنگى را در آنها ترويج كنند، حال باید چه کرد؟ راه حل، تدوین یک مدل پیشرفت اسلامی-ایرانی است. پیشرفتی که فارغ از خودباختگی فرهنگی در مقابل کشورهای قدرتمند دنیاست.وظيفه ى نخبگان فكرى و فرهنگى جامعه و حوزه و دانشگاه، مديريت اين تحول است. نه بايد تحولات را سركوب كرد، نه بايد تسليم هر تحولى شد. خوب، اين تحول براى چيست؟ براى پيشرفت.
پيشرفت چيست؟ بايد آن را معنا كنيم. اولاً اين سؤال را بايد از خودمان بپرسیم: پيشرفت چيست؟ اينكه «پيشرفت چيست؟» حرفهاى گوناگونى در سطح دنيا مطرح است. همه جور حرفى هست؛ نسخه هاى قلابى، توصيه هاى متناقض، عجيب و غريب و بعضاً خائنانه، كه اين بلايى بود كه در آغاز شروع مدرن سازى كشور به جان ما ايراني ها افتاد.پيشرفتى كه با باختن هويت مستقل ملى همراه باشد و انسان خودش را از دست بدهد، پيشرفت نيست. تقليد و رايج شدن آن، پيشرفت نيست. وابسته كردن اقتصاد و تقليدى كردن علم، پيشرفت نيست؛ پسرفت است. مغشوش کردن هویت اسلامی-ایرانی و “مدل بازى” به جاى “مدل سازى"،نشانه ی پيشرفت نيست. ما وابسته شدن و غربى شدن را پيشرفت نمى دانيم.