روح و ریحان

روح و ریحان
  • خانه 
  • ورود 

دوست خوب

05 فروردین 1397 توسط روح و ریحان

حدیثی از امام صادق علیه السلام داریم مبنی بر اینکه دوستان خود را با دو صفت بیازمایید، اگر در آنان آن دو صفت وجود داشت ، با ایشان دوستی کنید و گرنه دور شوید، دور شوید: 1_ مواظبت و جدیت بر نماز اول وقت خود، 2_ نیکی به برادران دینی در سختی و گشایش

 

 5 نظر

منزلت معلمی یعنی تأثیرگذاری در روند تاریخی و مرزبندی فرهنگیِ یک ملت

16 اردیبهشت 1393 توسط روح و ریحان

آموزش و پرورش سنگ بنای آینده‌ کشور است. اگر مشکلاتی در زمینه‌های اخلاقی و رفتاری، علمی، اعتماد به نفسِ ملی و عمومی و در زمینه‌های گوناگون دیگر در سطح جامعه پدیدار گردد، در ریشه‌کاویِ آن معضلات در نهایت به آموزش و پرورش می‌رسیم. اگرچه آموزش و پرورش از مراکز دیربازده است، اما بازده آموزش و پرورش یک بازده حیاتی، تعیین‌کننده و ماندگار است. زیرا اگر آموزش و پرورش در یک کشور ارتقاء پیدا کند و اصلاح شود، در اقتصاد، سلامت و بهداشت، محیط زیست، مرگ و میر، باروری، زیبایی و هنر، در رفتارهای گوناگون مردم در سطح جامعه با یکدیگر، و فراتر از همه‌ی اینها، در دین، فلسفه و اخلاق تأثیر خواهد گذاشت.
«آن چیزی که امروز بیش از همه باید در آموزش و پرورش به آن توجه شود، اعتقاد اسلامی و عمل اسلامی است که باید در دانش‌آموزان احیاء گردد.این بدان معناست که اگر کودکی از یک خانواده‌ بی‌اعتقاد و بی‌مبالات نسبت به عمل و اعتقاد اسلامی به مدرسه می‌آید و وارد محیط تحت تصرف و تسلط آموزش و پرورش می‌شود؛ یا کودکی از یک خانواده ای‌ می‌آید که آنها اعتقاد و مبالاتشان هم نسبت به افکار و عمل اسلامی بد نیست، اما به خاطر بی‌سوادی و کمبودهای فکری و روانی والدین، توانایی اثرگذاری روی طفل را ندارند، باید در محیط تعلیم و تربیت مدرسه آن خلأها جبران شود؛ یعنی این کودک، هم علماً، هم عملاً، هم اعتقاداً، به یک آدم متدین تبدیل شود.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در جع مسئولان آموزش و پرورش 25/10/1370)
فرزندان وقتی وارد محیط جدید و تاثیرگذاری به نام مدرسه می شوند، این مکان تربیتی است که بسیاری از تحولات فکری و اخلاقی و دینی او را شکل خواهد داد و هیچ تحولی؛ چه مثبت، چه منفی در جامعه صورت نمی‌گیرد، مگر این‌که معلم و دستگاه تعلیم و تربیت در آن نقش اساسی دارد. اگر در یک جامعه‌، آموزش و پرورش فعال، پُرنشاط، متعهد، دارای احساس مسؤولیت، مبتکر، عالم و پُرانگیزه داشته باشد، بدون شک در سطح کشور تأثیر بنیانی خواهد گذاشت.


منبع:سایت فرهنگ نیوز

 نظر دهید »

برخی از ویژگی های افراد هدفمند از نگاه اسلام

06 بهمن 1392 توسط روح و ریحان

اعتدال در تفریح
درخواست عمر از خدا (براي بندگی)
پذیرش مسئولیت در حد توان
همنشینی و استفاده از عالمان
انجام واجبات
نرمی و مدارا با دیگران
پیروی از الگوهای موفق
اهتمام به امور مسلمانان
هماهنگی کارهای روزانه با اهداف
زندگی حق مدار
عدم اهمالکاری در اجرا تصمیم ها
دعوت دیگران به خویشتن
عدم کرنش در برابر صاحبان قدرت
پیشی گرفتن در کارهای نیک
توجه به سلامت جسم وروان
تلاش برای تقویت ایمان دیگران
ایستادگی در برابر دشمن
انتخاب کوتاه ترین و کم هزینه ترین راه
عهد کلامی و عملی با امام زمان
رویارویی مثبت با مشکلات زندگی
برنامه ریزی در زندگی
پرهیز از کارهای بی فایده
نقل مكان(هجرت) برای حفظ ایمان
اولویت سنجی
دعای مدام برای خیر دنیا و آخرت
عدم کسالت و سستی
پرهیز از کارهای بی فایده
چشم پوشی از لذت های زود گذر
پناه بردن به خدا از کارهای بی‌فایده
آخرت اندیشی وعمل فوری برای آن
همکاری با هدفمندان
هر روز بهتر از دیروز
عمل‌گرایی
توجیه نكردن وسیله با هدف
بسیج امكانات برای کسب بهشت
توجه به نماز اول وقت
توسل به ثقلین
اعتدال در خواب
کوشا و بانشاط
ترک گناهان [1]

——————————

پی نوشت :

[1] . تهیه و ساخت آزمون هدفمندی دینی، پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی بالنینی، محمدحسین قدیری، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).


 نظر دهید »

قدرت تغییر

04 دی 1392 توسط روح و ریحان

یک روز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود: دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این شرکت بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنیم. در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مى‌شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده که بوده است. این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند رفته رفته که جمعیت زیاد مى‌شد هیجان هم بالا مى‌رفت. همه پیش خود فکر مى‌کردند: این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد! کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد. آینه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد، تصویر خود را مى‌دید. نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود: تنها یک نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جز خود شما. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید زندگى‌تان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید بر روى شادى‌ها، تصورات و موفقیت‌هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید به خودتان کمک کنید… زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدینتان، شریک زندگى‌تان تغییر کنند تغییر نمی کند زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌کند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مى‌باشید. جهان هر کس به اندازه‌ی وسعت فکر اوست. [1]


—————————–

پی نوشت :
[1] . نرم افزار نیش ها و نوش ها، سایت اسک دین دات کام.


 2 نظر

حكمت محروم بودن از....

01 آذر 1392 توسط روح و ریحان

اى مفضل ! در حال كسى كه از داشتن ديده محروم است انديشه كن. بنگر كه چگونه در كارش نارسايى پديد مى آيد. اين شخص قدمگاهش را نمى شناسد، مقابلش را نمى بيند، رنگها را از هم باز نمى شناسد، زشت و زيبا را تفاوت نمى دهد. اگر ناگاه بر گودالى مشرف شود آن را نمى بيند. اگر دشمنى به او هجوم برد نمى شناسدش . به درستى توان كتابت و تجارت و صياغت (زرگرى، ريخته گرى ) ندارد. تا جايى كه اگر از ذهن و انديشه برخوردار نباشد همانند يك سنگ در حال سقوط است .
همچنين كسى كه نمى شنود، نارسايى بسيار در كارش پديد مى آيد. روح و لذت گفت و شنود و محاوره را از دست مى دهد. از نغمه هاى دلربا و الحان راحت افزا محروم است. براى مردم گفتگو با او بسيار دشوار و ملال آور مى شود. مانند يك غايب و مرده بدرستى از اخبار مردم ديگر آگاه نمى شود در حالى كه همه چيز را مشاهده مى كند و زنده است .
اما اگر عقل و انديشه نداشته باشد، به حيوان مى ماند و چه بسا بسيارى از مصالح حيوانات را نداند و نتواند (؛ زيرا حيوانات از سر غريزه كارهاى شگفتى مى كنند). آيا نمى بينى كه چگونه براى انسان اعضا، عقل و ديگر ويژگيها آفريده شد تا با نبود و يا ناقص بودن آنها دشوارى در كارش رخ ندهد و آفرينش او تمام و كامل باشد. چرا چنين شد؟ آيا اين جز بيانگر خلقتى حكيمانه و عالمانه نيست ؟
مفضل مى گويد: عرض كردم : پس از چه روى برخى از مردم شمارى از اين اعضا را ندارند و به خاطر آن در دشواريهايى كه فرموديد مى افتند؟
فرمود: اين امر گاه براى آن است كه شخص مبتلا، تأديب شود و نيز ديگران از آن، درس عبرت بگيرند. چنانكه گاه پادشاهان مردم را به خاطر اين اهداف تأديب مى كنند، بى شك اين اعمال آنان، گاه پسنديده و تدبيرى نيكوست .
همچنين كسانى كه دچار اين بلاها مى شوند اگر (بى شكيب نباشند و) خداى را سپاس گويند و به درگاهش انابه كنند، پس از مرگ از پاداش ‍ عظيم و بسيار بهره مند مى گردند تا جايى كه اگر پس از مرگ اختيار داشته باشند چنين مى خواهند كه بار ديگر در بلاها درافتند و از پاداش و اجر الهى سود ببرند. [1]

پی نوشت :
[1] . رک: کتاب توحید مفضل ازامام صادق (ع)، نشر جمال، قم. توحيد مفضل (شگفتي هاي آفرينش)،مفضل بن عمرترجمه : نجفعلي ميرزايي


 2 نظر

دستورالعمل امام خمینی برای خودسازی جوانان

06 آبان 1392 توسط روح و ریحان

١- نمازهای یومیه را در پنج وعده بخوانید و نماز شب را حتما بپای دارید.

٢- اوقات خواب خود را کم کنید و بیشتر قرآن بخوانید (بویژه سورۀ مزّمّل).

٣- راس ساعت مقرر که بیدار می شوید ، دیگر نخوابید.

۴- روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه بگیرید.

۵- کم خوری را پیشه کنید ( خود را به خوردن شیر ، خرما و حلوا عادت بدهید ).

۶- در مجالس و میهمانیهای باشکوه که فقرا به آن راه ندارند شرکت نکنید و خود نیز چنین مجالسی نداشته باشید .

٧- برای عهد و پیمان اهمیت فوق العاده قائل باشید .

٨- به تهیدستان انفاق کنید.

٩- از مواضع تهمت دوری کنید.

١٠- دل به دنیا نبندید و آن را بر دستور خدا ترجیح ندهید.

١١- لباس ساده بپوشید و از پوشیدن لباس رنگی خودداری کنید.

١٢- از نظر مادّی به پایینتر از خود و از نظر معنوی به اولیاء الله بنگرید.

١٣- کار نیک خود را فراموش کنید و گناهان گذشتۀ خود را به یاد بیاورید.

١۴- زیاد صحبت نکنید و دعاها را زیاد بخوانید ( بخصوص دعای روز سه شنبه را ).

١۵- اول هر ماه ، خرج یک روز خود را صدقه بدهید

١۶- دانش های فنی (بویژه رانندگی ، مکانیک و رادیو تلویزیون) را فرا بگیرید .

١٧ - به ورزش بخصوص کوهنوردی و شنا اهمیت بدهید.

١٨ - از اخبار روز مسلمین و جهان با خبر شوید ( هر روز حداقل یک بار اخبار کامل را بشنوید).

١٩- بیشتر مطالعه کنید.

 2 نظر

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی / چرا در کشور ما آمار طلاق رو به افزایش است ؟

13 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

دلایل طلاق مختلف است. ما باید مشکل را در خودمان جستجو کنیم .ما باید بدانیم که وقتی ازدواج می کنیم باید کمی خودخواهی های مان را کم کنیم و از پوست خودمان بیرون بیاییم .اگر شما بخواهید دوتا شاخه را بهم جوش بدهید باید هر دو از پوست خودشان بیرون بیایند تا به یکدیگر جوش بخورند. بعضی ها از پوست خودشان بیرون نمی آیند و می گویند که پدر یا خانواده ی ما اینطور بوده است .کسی که می خواهد بچه ای که درحال غرق شدن است را نجات بدهد باید لخت بشود و به درون آب برود. پس ما باید از یک چیزهایی بگذریم . نداشتن گذشت ربطی به تحریم خارجی ندارد و مربوط به درون مان است. رئیس آموزش پرورش کاشان می خواست از مکتب خانه ی یکی از روستاهای اطراف کاشان دیدن کند و مجبورشد که مقداری از مسافت را با اسب طی کند. اتفاقا خادمی سر کلاس بود و داشت بچه ها را ساکت می کرد و در حال کشیدن چپق بود. مدیر به او خبر داد و او چپق خودش را نیمه خاموش کرد و در جیبش گذاشت. رئیس آموزش و پروش وارد کلاس شد و دید که دود فضا را پر کرده است و وقتی سوال کرد مدیر گفت که هیچ وقت اینطور نبوده است و این تصادفی است .روی میز خاکستر بود و وقتی رئیس از خاکستر روی میز سوال کرد مدیر گفت که هیچ وقت این طور نبوده است و امروز تصادفا این طور است .رئیس دید بوی کهنه سوخته می آید. ( چپق خاموش نشده بود و کت خادم در حال سوختن بود)و وقتی سوال کرد ،مدیر گفت که این هم اتفاقی است .رئیس یکی از بچه ها را بلند کرد که از او سوال درسی بپرسد و اتفاق این بچه در درس ضعیف بود و مدیر به او اشاره کرد که بنشیند و شاگرد زرنگ را بلند کرد که درس جواب بدهد . رئیس وقتی خواست سوال کند به شاگر گفت که من به توگفتم بلند شو؟ شاگرد گفت :خیر، مدیر به من گفت که بلند شوم. رئیس گفت :این هم اتفاقی بوده است ؟
ما هم می گوییم که همه چیز تحریم خارجی است . آیا رحم به زن و شوهر تحریم خارجی است؟ در مورد مسائل زن و شوهر یکی می گوید که تقصیر مادرش است و یکی می گوید که تقصیر ماهواره است و … ولی هیچ کس سهم خودش را از مشکل نمی گوید. روایت داریم : کسی که بچه دارد باید بچه بشود. قرآن بر ما نازل شد یعنی پایین آمد تا انسان آنرا بفهمد. عروس و مادرشوهر باید تراشیده بشوند تا بهم پیوند بخورند.
قرآن می فرماید: اموال و اولاد شما فتنه است یعنی آزمایش است. همسر شما آزمایشی برای شما است .خدا بیست مرتبه فرموده است که من شما را آزمایش می کنم. مثلا خانمی به شوهرش می گوید :احمق و آقا می گوید که من با زنی که به شوهرش احمق می گوید نمی توانم زندگی کنم ، این اشتباه است. شرها و خیرها وسیله ی آزمایش هستند. ممکن است که انسان یک شب درآمد سرشاری داشته باشد که از سود آن، خوابش نبرد و یک شب هیچ سودی نداشته باشد و از گرسنگی خوابش نبرد. این آزمایشات باید باعث رشد ما بشود. لیمو شیرین در لحظه ای شیرین است و بعد تلخ می شود ولی لیموترش است و از آن لیموناد شیرین درست می کنند. بعضی ها شیرین هستند ولی مثل لیموشیرین و ماندگار نیستند ولی بعضی ها ترش هستند ولی ماندگارند. امیرالمومنین می فرماید: لذتی که بعد از آن آتش است ،لذت نیست. هیچ کدام از پیامبران همسرشان را طلاق نداده اند حتی داریم که همسر نوح و لوط خیانت (بی وفا بودن)کردند. بدترین حلال، طلاق است .روایت داریم : مغبوض ترین چیز نزد خدا طلاق است .شهید مطهری می فرمود: مرد درخانه حق حکومت دارد نه حق تحکم. حکومت یعنی چاره اندیشی یعنی ممکن است که آقا به خانم می گوید به فلان دلیل من صلاح نمی بینم که بافلانی رفت و آمد کنیم ولی تحکم یعنی اینکه مرد می گوید که چون من مرد هستم باید با فلانی رفت و آمد نکنیم و تو باید حرف مرا گوش بدهی .حکومت یعنی امر و نهی حکیمانه ولی تحکم یعنی امر و نهی قلدرانه . خدا جبار است و جبران می کند. اگر کسی تلخی از همسرش می بیند باید آنرا پای خدا بگذارد و بگوید :من برای رضای خدا صبر می کنم و خدا جبران می کند. درنماز عیدفطر می گوییم: و الجود و الجبروت .
در قرآن داریم که عده ای هستند که در حد این نیستند که خدا بر آنها صلوات بفرستد بنابراین خدا به پیامبر می فرماید که تو برآنها صلوات بفرست .قرآن می فرماید : صدقه را از آنها بگیر و به آنها صلوات بفرست. خدا می فرماید: کسانی که صبر می کنند خدا بر آنها صلوات می فرستد ولی کسانی که در خوشی ها صبر می کنند و به فقرا کمک می کنند پیامبر بر آنها صلوات می فرستد. ممکن است کسانی که در تلخی های زندگی شان صبر می کنند بچه هایشان به خیر برسند. یعنی بچه ی خوب و توفیقات نتیجه ی صبر است .پس بدانیم که خدا جبران می کند. در عیدقربان خدا به ابراهیم می گوید که بچه ات را بکش و ابراهیم از فرزندش دل کند و امتحان سربلند بیرون آمد. ما الان حال غذا پختن و خوردن میوه را نداریم و بجای آنها ساندویج و آبمیوه می خوریم .پدر من اگر یک تکه نان کوچک را در خاک می دید آنرا برمی داشت و روی بلندی می گذاشت و می گفت که من قحطی را دیده ام. در قرآن کلمه ی عسر دوازده تا است ولی کلمه ی یسر سی و شش تا است .گاهی ما تلخی های زندگی دیگران را نمی بینیم و فقط شیرینی های زندگی آنها را می بینیم .در قرآن داریم که همه می گفتند :خوش به حال قارون ولی وقتی قارون در گِل فرو رفت همه گفتند که خوب شد ما جای قارون نبودیم . یکی از دلایل اینکه ما از زندگی خودمان ناراضی نیستیم این است که فکر می کنیم دیگران تلخی ندارند. امیرالمومنین می فرماید : دنیا همراه با غصه است .پس همه ی زندگی ها تلخی دارد. یکی امروز تلخی دارد و یکی فردا. ما نباید غصه ی زندگی دیگران را بخوریم. سلیمان پیامبر از خدا خواست حکومتی داشته باشد که کسی در تاریخ نداشته باشد. پدر حضرت سلیمان پیامبر(داود) بود. هدهد به او گفت که من چیزی می دانم که تونمی دانی. ما نباید لحظه نگر باشیم .


 نظر دهید »

خودزشت پنداری زنانه!

07 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

آمارها نشان می‌دهد 50 درصد از زنان از ظاهر خود راضی نیستند و بعضی از آن‌ها عیب‌های بسیار کوچک خود را بسیار بزرگ می‌بینند. به طور کلی می‌توان گفت شدت این بیماری در هر شخص، نسبت به دیگری متفاوت است.

از زنان در پرده تا زنان در صحنه


این بیماری تا چه حد می‌تواند جدی شود؟

بسیاری از این افراد به دلیل رفتارها و احساسات خود، رابطه خوبی با دوستان و اعضای خانواده‌شان ندارند و معمولاً تنهایی را تجربه می‌کنند.


سندرم خودزشت‌پنداری چیست؟

سندرم خودزشت‌پنداری یا BDD یک بیماری روانی است که طی آن فرد به شدت در مورد اشکالات جزئی موجود در صورت یا ظاهر خود حساس می‌شود. این بیماری در بسیاری از موارد، ناشناخته باقی می‌ماند و فقط در صورتی که شخص، علائم بسیار شدیدی مانند افسردگی از خود نشان دهد، می‌توان به وجود آن پی برد. افراد مبتلا به این بیماری خود را زشت می‌بینند و در بسیاری موارد، دست به انجام عمل‌های جراحی زیبایی و استفاده بیش از حد از لوازم آرایشی می‌زنند تا بتوانند ظاهر خود را بهبود ببخشند.

البته برای مبتلا بودن به این بیماری، لازم نیست که حتماً با این شدت علائم گفته شده را داشته باشید، زیرا این بیماری در افراد مختلف به شکل‌های گوناگونی خود را نشان می‌دهد. سندرم خودزشت‌پنداری تا حدی مشابه بی‌اشتهایی عصبی است که فرد با تصور چاق بودن، از غذا خوردن اجتناب می‌کند؛ با این تفاوت که در بی‌اشتهایی عصبی، نگرانی فرد در مورد شکل ظاهری کل بدن است، اما در سندرم خودزشت‌پنداری، بیمار روی یک یا چند نقطه خاص از صورت یا بدن خود تمرکز می‌کند. فرد مبتلا به این بیماری مرتب صورت خود را در آینه چک می‌کند یا برعکس، از دیدن آینه فراری است. این بیماری هم در مردان و هم در زنان دیده می‌شود و معمولاً از سنین نوجوانی علائم خود را نشان می‌دهد.

حتی افراد زیبا هم به این بیماری مبتلا می‌شوند….

ادامه »

 نظر دهید »

غربی یا عربی

07 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

ایرانی که باشی خواه نا خواه باید فارسی هم حرف بزنی و به قول برخی از ایران دوستان باید پارسی صحبت کنی، البته حساسیت این گروه از ایرانیان به پاسداری از زبان و فرهنگ ایران بسیار بسیار قابل تحسین است اما مشکل وقتی ایجاد می‌شود که برخی از این افراد از بعضی زبانها و نژادها تنفر قلبی دارند و همچنین برخی را نیز می پرستند و آروز و آمالشان این است که کشور ایران روزی مانند این کشورها شود.

برخی از این هموطنان عزیزمان نسبت به زبان عربی و عرب زبانان آلرژی شدیدی دارند و آنها را با الفاظ زشتی خطاب کرده و آنها را به عقب ماندگی و توحش متهم می‌کنند، البته باید بگویم که مردم عرب زبان نیز جدای از حاکمانشان انسان هستند و مانند ما ایرانیان فارسی زبان بنده‌ای از بدگان خداوند باری تعالی بوده و در میان اینان نیز خوب و بد موجود است.

اگر برای فرزندت یک نام عربی یا نامی از اسامی اهل البیت(علیهم السلام) انتخاب کنی این افراد نسبت به آن اعتراض کرده و سعی دارند تا آنجایی که ممکن است از کلمات عربی در گویش خود استفاده نکنند. حتی خیلی از آنها می‌گویند چرا با اینکه ما فارس هستیم باید نماز را به زبان عربی بخوانیم. مثلا به جای “سلام” از “درود” استفاده کرده و به جای خداحافظ از “بدرود” استفاده می‌نمایند.

تا اینجای کار نمی‌توان به آنها ایرادی گرفت به هر حال قصد دارند تا از زبان و فرهنگ خود پاسداری کنند. اما از اینجا به بعد همه چیز برعکس می شود و انسان از روند زندگی اینان سردرگم می‌گردد.


همه چیز برعکس می شود

همین هموطنان ضد عرب و عربی، بسیار بسیار طرفدار فرهنگ و زبان غربی‌ها هستند. و استفاده از این فرهنگ را به نوعی تجدد دانسته، سعی می‌کنند در پوشیدن لباس، استفاده از کلمات انگلیسی، استفاده از غذاهای غربی، موسیقی و … خود را کاملا با آنها هماهنگ کنند و حضور در این کشورها حتی برای زمانی کوتاه برای آنها به آرزویی تبدیل شده است. همین افراد اگر کسی این نحوه زندگی را نپسندد امل خطاب می‌کنند و او را سالها از دنیای امروزی عقب می‌پندارند. حتی نگران از دست دادن فرهنگ غنی خود نیستند و به راحتی و کاملا به راحتی از کلمات انگلیسی استفاده می‌کنند، نمونه بارزش استفاده از کلمه آکادمی (Academy) به جای کلمه مدرسه و یا آموزشگاه است. البته از این قبیل کلمات که در زبان ما رایج شده کم نیستند، با اینکه استفاده از مترادف فارسی آنها بسیار راحت است.


سوال؟

واقعا با بررسی رفتار یک بام و دو هوایی این افراد انسان عاقل سردرگم می‌شود، اگر قصد دارید از زبان و فرهنگتان پاسداری کنید پس چرا در بست در خدمت فرهنگ غربی هستید و اگر فرهنگ برایتان مهم نیست پس چرا با عرب ها و زبان عربی سرجنگ دارید؟

قصد ندارم از عرب ها دفاع کنم و یا خودم را به قول این افراد عرب پرست معرفی کنم اما باید بدانیم که مردم عرب زبان نیز مانند همه مردم جهان می‌باشند با فرهنگ خودشان که آنهم برای آنها و دیگران قابل احترام است، اینکه ما به آنها توهین کنیم جز بی فرهنگی خودمان چیز دیگری را ثابت نمی‌کند. حتی بخشی از مردم کشور خودمان نیز عرب زبان هستند و بخش زیادی از کشورهای عرب زبان در سالهای اخیر جزئی از کشور خودمان بوده و همگی خودشان را ایرانی می‌دانستند.ما مردم جهان همگی با هم برادر و برابر هستیم چه فارس چه عرب و انگلیسی زبان و … همه ما از فرزندان حضرت آدم ابوالبشریم، اگر جنگی بین ملت‌ها صورت گرفته علتش حاکمان این ملت ها بوده‌اند نه خود ملت‌ها، در تمام کشور‌ها و در تمام اقشار انسان خوب و بد پیدا می‌شود پس نباید با گروهی به خاطر زبانشان سر جنگ داشته باشیم، یا آنها را به سخره بگیریم. و بدانیم نه ما فارسها نسبت به عرب ها برتری داریم و نه آنها نسبت به ما.
انشاالله روزی برسد با حضور حضرت مهدی(عج) تمام مردم جهان با هم متحد و برادر باشند.


 نظر دهید »

رانندگي در مسير زندگی

07 شهریور 1392 توسط روح و ریحان

وقتي جمعه گذشته از پارك بر مي‌گشتيم، دخترم اصرار كرد كه كمي بيرون شهر رانندگي كنه. تازه گواهینامه‌اش رو گرفته بود و من خیلی به رانندگیش اعتماد نداشتم. با اشاره همسرم قبول كردم و اون پشت فرمان نشست. همه چيز تو مسير به خوبي مي‌گذشت تا اينكه متوجه شدم ماشين به سمت شانه خاكي جاده مي‌ره. به دخترم نگاه كردم، با اينكه خواب نبود ولی فرمان را نمي‌چرخوند. ناخودآگاه، داد زدم: آهاي! چه كار مي‌‌كني؟ با خنده و خونسردي گفت: هيچي! مي‌بينين كه دارم رانندگي مي‌كنم. با گرهی که به ابروهام انداختم، فرمان را به سمت مسير اصلي برگرداند و به راهش ادامه داد. چيزي نگذشت كه دوباره ديدم ماشين داره به سمت شانه خاكي سمت چپ مي‌ره. داد زدم و گفتم: ببينم خوابت مي‌آد؟ معلومه داري چه كار مي‌كني، نكنه مي‌خواي ما رو به كشتن بدي؟! دوباره خنديد و گفت: نه سرحال سرحالم. بابا مي‌شه برگردين و مسير پشت سرتون رو ببينين. با اصرار او برگشتم و نگاهي به پشت سرمون كردم و با تعجب گفتم: كه چي؟ گفت: جاده خلوت خلوته. نه؟ جلوي ما هم ماشيني تو خيابون نيست. درسته؟ حواسم هم خيلي جَمعه و با احتياط چند تا مانور اومدم! هنوز حرفش تموم نشده بود كه با تعجب گفتم: عمداً اين طوري رانندگي كردي؟

با احترام گفت: باباجونم! اگه به يه سؤال من پاسخ بدين، همه چيز روشن مي‌شه. با خواهش همسرم قبول كردم كه به سؤالش جواب بدم. زير زيركي چشمكي به مامانش زد و با احساس گفت: باباي گلم! اگه من فرمان ماشين رو در كل مسير ثابت نگه دارم و اصلاً به سمت راست يا چپ حركت ندم، چي مي‌شه؟
از سؤالش تعجب كردم. نگاهي به او و همسرم كردم و سرم رو تكان دادم. همسرم كه گفتگوي من و دخترم را دنبال مي‌كرد، گفت: خب جوابش رو بده ببينيم چي مي‌خواد بگه!
گفتم: خُب. معلومه ديگه، آخه اين سؤال پرسيدن داره؟ حتماً يه نقشه‌اي تو سرتون دارين!
با هم زدن زير خنده. دخترم گفتم: جوون من بگو كار دارم.
نفس عميقي كشيدم و با سردي گفتم: خب تصادف مي‌كنيم و احتمالاً آسيب ببينيم. نمي‌دونم شايد هم پليس جريمه‌مون كنه.
با تبسم گفت: آفرين بابا! درست گفتين. بعد به مامانش گفت: فعلاً دستم به فرمان بنده، شما بابايي رو تشويق كنين. يه جايزه هم پيش من دارن!

نتونستم جلوي خنده خودم رو از كارهاي بامزه دخترم بگيرم. بي‌صبرانه منتظر پاسخ بودم. نخواست زياد منتظرم بذاره. سري تكان داد و گفت: سرعتم در كل مسير زياد كه نبود، بود؟ جاده هم كه خلوت بود، مگه نه؟ ولي… ولي ما ديديم كه شما چقدر ترسيدين. البته حق هم دارين؛ چون احساس مسئوليت مي‌كنين.
گفتم: ترسيدم؟! دیگه چکار باید می‌کردم؟
گفت: قبول دارم كارم درست نبوده اما…
اما، باباجون! از خودتون ياد گرفتم كه به بزرگ‌ترم احترام بذارم و با احترام نظرم را بگم. خب من نظرم را مي‌گم، اگه اشتباه مي‌كنم شما راهنمايي‌ام كنين. شما راننده اين ماشين هستين و از اون مهم‌تر، راننده و مسئول ماشين خانواده و يا بهتر بگم مدير زندگي هستين. چرا؟ چرا شما مانند بسياري از مردان فاميل، هميشه فرمان مديريت‌تون به يك سمت ثابته ؟ اگه فرمان زندگي فقط روي سياست يا فوتبال يا كار يا…. ثابت نگه داشته بشه، خطرناك نيست؟ راننده خانواده هر طور برونه، از دوربين مخفي خدا، در امان مي‌مونه و جريمه نمي‌شه؟ ماشين خانواده با خواب بودن راننده‌اش، تصادف نمي‌كنه؟ زندگي منشوريه كه هزار بعد و پيچ و خم داره. شما هم بايد متناسب با مسير زندگي، ماشين خانواده را برونين. چند دقیقه پیش، توی پارك اصلا متوجه نشدين موقع چايي درست كردن، دست مامان چسبيد به كتري و تاول زد! نه، براي اينکه اونجا هم با فاميل و دوستان بحث سياسي مي‌كنين. فقط گاهي به من گفتين چرا مثل قبل مطالعه نمي‌كنم، اما شده بيايين تو اتاقم كمي بنشينين پاي درد و دلم. بابا! من سياسي نيستم، اما شنيدم توی پارك از كار يه مسئولی ناراحتين كه چرا به نظر دیگران احترام نمي‌ذاره!

بعد خنديد و گفت: بابا از حرفام ناراحت نشين‌ها، شما اگه مسئول هم بشين، مثل همون مسئولی می‌شین كه الان در بحث سياسي بهش گير مي‌دين و مي‌گين: فقط كار خودش رو مي‌كنه و بقیه رو به حساب نمی‌آره! بعد با چشماني نمناك به من نگاه كرد و گفت: بابا جون! به خدا دوستت داريم، اما حال و روز ما بيشتر براتون مهم باشه!!!
فقط فهمیدم زندگي كلاسی است كه درس‌ها و عبرت‌هاش، رايگان به ما مهارت‌ها رو می‌آموزند. فقط كافي است «توجه كنيم»، «بخواهيم»، «ببينيم»، «بشنويم» و «بكار ببريم».
برداشت‌ها
*ما ابعاد مختلف معنوی، اجتماعی، زیستی، عاطفی، اقتصادی و… داریم. نباید در یکی رشد کاریکاتوری کنیم و گرنه تعادل شخصیت‌مان به هم می‌خورد.
*ما به عنوان انسان احتمال خطا در تفکر و رفتارمان داریم. برای دفع ضرر خود را در آینه نظر، تجارب، پیشنهاد و انتقاد خیرخواهان خود ببینیم.
*بزرگ‌ترین عیب ما، غفلت از عیوب خودمان است و زیر ذره‌بین قرار دادن عیوب دیگران است.
*گفتگو و مذاکره در خانواده سلامت روان خانواده را افزایش می‌دهد.
*مدیر و سرپرست متعادل، نقش کلیدی در ایجاد خانواده متعادل دارد.
*کتاب خانواده متعادل نوشته دکتر محمدرضا شرفی نشر انجمن اولیاء و مربیان را مطالعه کنیم .


پی نوشت :
منبع:ماهنامه خانه خوبان، معاونت فرهنگی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ش46، مهرماه سال 1391.

 2 نظر

حجاب خود را به دیگران هدیه بدهید!

28 مرداد 1392 توسط روح و ریحان

انسانها دو دسته اند:

الف: بیشتر از دیگران تأثیر می پذیرند.

ب: بیشتر بر دیگران تأثیر می گذارند.

شاید بگویید: فقط انسانهای تأثیر گذار می توانند دیگران را محجبه کنند.

ولی شما هم می توانید حجاب خود را به دوستانتان هدیه بدهید.

اگر آنان ببینند یک دختر محجبه علاوه بر رعایت مسائل اسلامی ، فردی خوشرو ، با نشاط ، اجتماعی و فعال است؛ قطعاً نحوه پوشش شما هم در آنان تأثیر خواهد گذاشت.

شما می توانید با رفتار خود به آنان بگویید: محجبه بودن منافاتی با اجتماعی بودن و خوشرویی ندارد . بلکه خوش اخلاقی جزء سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بوده است؛ به حدی که بسیاری از غیر مسلمانان و حتی دشمنان به علت اخلاق نیکوی آنان به مکتب اهل بیت علیه السلام تمایل پیدا می کردند.



 1 نظر

دانلود پاور پوینت«از پری تا پرواز»

26 مرداد 1392 توسط روح و ریحان

از پری تا پرواز کاری از سایت اسک دین

حتماً بخوانید، خیلی زیباست.

 

 نظر دهید »

اهداف راهبرد دیپلماسی غذایی/ تغییر سبک زندگی ایرانیان با واردات محصولات غذایی غربی

20 مرداد 1392 توسط روح و ریحان

به‌رغم تحریم‌ها علیه ایران در حوزه‌های حیاتی مانند دارو، فعالیت شرکت‌هایی که کالای مصرفی دارند نه‌تنها کمرنگ نشده که شدت نیز گرفته است. چون ساده‌ترین راه برای خروج ارز از یک کشور فروش کالا به آن است و چه بهتر که این کالا، کالایی مصرفی باشد که به دنبال آن هیچ فناوری یا دانشی به کشور مقصد منتقل نشود.
گروه جگ نرم مشرق - در عصر حاضر که ارتباطات در شکل نوینی از دیپلماسی به نام دیپلماسی عمومی(Public Diplomacy) مشتمل گردیده، هر روزه بر شقوق مختلف آن افزوده و پیکره دیپلماسی عمومی فربه می گردد.

بر این اساس امروزه دیپلماسی غذایی به عنوان یکی از شقوق رایج دیپلماسی عمومی محسوب و از کارکرد بسیار بالایی در فرایند اعمال قدرت برخوردار می باشد.

دیپلماسی غذایی را چنین تعریف می کنند: «هنگامی که دولتی تصمیم بگیرد غذا را با استراتژی دیپلماسی عمومی اش ترکیب کند، خروجی دیپلماسی غذایی(gastrodiplomacy) است.» اگرچه این مفهوم قدیمی است اما در دوران اخیر واژه ای برای آن در نظر گرفته شده است. پل راکوور(Paul Rockower) دیپلماسی غذایی را فتح قلب ها و ذهن ها از طریق اشتهاء می داند. در واقع دیپلماسی غذایی که به آن دیپلماسی آشپزی(Culinary diplomacy) و سیاست غذایی(politics of food) نیز گفته می شود نوعی از دیپلماسی عمومی است که در آن غذا به عنوان ابزاری برای تفاهم میان فرهنگی و به امید بهبود تعاملات و همکاری ها در سطحی بالاتر که همان سطح دولت - دولت است(به نسبت سطح دولت - عامه) مورد استفاده قرار بگیرد. امریکایی ها اصل شناخته شده ای در دیپلماسی عمومی دارند: «با ما آشنا شوید، ما را دوست خواهید داشت.( to know us is to love us)»، در سال های اخیر تایلندی ها و کره ای ها به عنوان پیشتازان دیپلماسی غذایی در آسیا این اصل را کمی تغییر داده اند، آن ها می گویند: «ما را بچشید، ما را دوست خواهید داشت.(to taste us is to love us)».

پیتزا نمونه ی آشنای دیپلماسی غذایی است، همچنان که اسپاگتی …

ادامه »

 نظر دهید »

روح و ریحان

  • تماس

محتواها

  • دوست خوب
  • داستان های بحارالانوار/ کاش خدا الاغی داشت!
  • پیام تبریک
  • صفات منافقین در نهج البلاغه 
  • چگونه معصوم شویم؟
  • ارائه وام بدون بهره به مسلمانان نروژی
  • با چه کسانی باید مشورت کرد ؟ +پاسخ امام رضا علیه السلام 
  • ​بهترين دوست از منظر امام سجاد عليه‌السلام
  • مناجات های زیبای امام سجاد (ع) در صحیفه ی سجادیه
  • حضرت ابوالفضل (ع) در بیان امام صادق علیه‌السلام
  • دانلود مداحی«زهرای 3 ساله»
  • پسر فداکار!!
  • یک هدیه بسیار عالی از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای شما
  • تفسیر سوره «توحید» به نثر+ دانلود همخوانی«لبیک یا ربّ الأمم»
  • دانلود نرم افزار «شوخ طبعی ها و حکایات طلبگی»
  • عذاب چه کسانی دو برابر محاسبه می‌شود؟
  • خطرناک‌ترین گمراهان چه کسانی هستند؟/ انواع گمراهان از منظر قرآن
  • اثرات تسبیحات حضرت فاطمه (س)
  • تشبیه ارکان نماز
  • «خبر ولادت حسين‌ علیه السلام»

کد آمارگیر

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس