سلنا گومز کیست؟
سلنا ماری گومز (Selena Marie Gomez) متولد ۲۲ جولای سال ۱۹۹۲ است. مادر او، مندی تیف، که از سابقه-ی بازیگری نیز برخوردار است، اهل ایتالیا بوده و پدر وی، ریکاردو گومز، مکزیکی تبار است. پدر و مادر او به هنگامی که سلنا پنج ساله بود از یکدیگر جدا میشوند.
گومز دیپلم دبیرستان خود را با شیوهی تحصیل در منزل دریافت کرد. وی که از مسیحیان کاتولیک است در سن ۱۲ سالگی حلقه خلوص مسیحیان (Purity ring) را به دست کرد، ولی در سال ۲۰۱۰ و نزدیک سن 18 سالگی آن را از دست درآورد.
Purity Ring (حلقه خلوص) chastity ring (حلقه عفت)
در مسیحیت حلقه خلوص، نشانهی عفتمندی بوده و استفاده از آن به معنای پرهیز از مسائل جنسی و زندگی تجردی است. هر چند این حلقه و مقولهی عفت در مسیحیتِ تحریف شده با آنچه در اسلام بیان شده است تفاوتی ما بین آسمان و زمین دارد اما همین امر برای طرفداران سلنا، به عنوان بازیگر و خواننده محبوبشان خود معنا و مفهوم کاملاً متفاوتی دارد که در بررسی روند چهره سازی از وی این امر شفاف تر خواهد شد.
گومز برای اولین بار در سن هفت سالگی با بازی در مجموعهی کارتونی “بارنی و دوستان"(Barney & Friends) وارد عالم هنر شد.
او بعد از بازی در این مجموعه به عنوان نقش مکمل در فیلم “بچههای جاسوس” ( Spy Kids 3-D: Game Over) به ایفای نقش پرداخت.
بازی سلنا گومز در برنامهی کودکان و سپس ایفای نقش در فیلم بچههای جاسوس شخصیت او را به بینندگانی که اغلب همسن او بودند، نزدیک کرد. همین امر موجب هم ذات پنداری بیشتر نوجوانان با وی میشد و این موضوع دقیقاً همان خواسته هدایت کنندگان سلنا گومز بود.
با گذشت زمان وی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفت و با حمایت شبکه والت دیزنی، یکی از بزرگترین رسانههای وابسته به یهود جهانی، به عنوان بازیگر مهمان در مجموعههای “هانا مونتانا"(Hannah Montana) و “زندگی زاک و کدی"(The Suite Life of Zack and Cody) بازی کرد.
علی رغم آنکه اغلب نوجوانان و جوانان ایرانی طرفدار گومز او را با خوانندگی اش میشناسند، اما در سطح جهانی وی با سریال کمدی “جادوگران سرزمین لرزان” (Wizards of Waverly Place) از شبکه دیزنی شناخته میشود و شاید بتوان عامل اصلی شهرت وی را ایفای نقش در این سریال دانست. او با بازی در نقش آلکس روسو در سال ۲۰۰۹ باعث شد تا این مجموعه بیش از 11.4 میلیون بیننده را در اولین قسمت خود به دست آورد.
با کمی دقت در مسیر تعیین شده برای سلنا گومز از دوران هفت سالگی تا شانزده سالگی که با بازی در مجموعهای با تم هری پاتریسم به اوج خود رسید، میتوان روند تربیتی کودکان متولد دهه 90 میلادی و نوجوانی آنها در دههی بعدی را مشاهده کرد….
حضور گومز در مجموعه جادوگران سرزمین لرزان در نوع خود قابل تامل است. از نام فیلم میتوان مقوله جادو و خرافه و به عبارتی بهتر نوع دیگری از فیلمهای شیطانی منکرِ غیب را دید که به طور قطع اثر گذاری آن برای مخاطبان جوان و نوجوان به مراتب بیشتر از کالکشن فیلمهای هری پاتر است.
پرداخت گسترده به موضوعاتی نظیر جادو در فیلمهای هالیوودی چیز جز حمله به معاد و ایمان به غیب نیست. به واقع هالیوود با هجو کردن عالم غیب و پر کردن خلاء نیاز بشر به عالمی ماورای دنیای فانی با ایجاد فضایی فانتزی و تخیلی، خرافه و مزخرافات شیطانی خود را به خورد بشریت میدهد، و در تلاش است با الگو سازیهای گسترده و استفاده ابزاری از افرادی نظیر سلنا گومز در راستای رسیدن به این هدف گامهای نهایی اش را بردارد.
در این جهت والت دیزنی به عنوان یکی از ارکان نظام رسانهای غرب در حوزهی کودکان و نوجوانان با حمایت از سلنا گومز و با الگو سازی کاملاً جهت دار از وی عمل میکند، سایر عناصر این امپراطوری رسانهای نیز با میدان دادن به او برای رسیدن به اهداف شیطانی مد نظرشان، قلوب تمامی نوجوانان و جوانان سراسر جهان بویژه دختران را سیبل خود قرار داده و با باور سازیهای غلط و شیطانی متعلقات ایمان را مورد هجمه قرار میدهند و با زمینه سازی برای بیعفتی و بیحیایی گسترده ما بین نوجوانان جهان، بشری بیمار و سر گشته را به شیوهای کثیف تربیت میکنند.
الگو سازی نظام سلطه محدود به موارد ذکر شده نمی باشد، گویی یهود جهانی برای گسترش فساد هیچ گونه حد یقفی ندارد. از این حیث فعالیتهای سلنا گومز نیز به مجموعههای نام برده محدود نمیشود، او در فیلمها و سریال-های دیگری مانند “یک داستان دیگر از سیندرلا” (Another Cinderella Story ) و “حفاظت از شاهزاده"(Princess Protection Program) در مقام نقش اول ظاهر شد.
از بازی سلنا گومز در فیلمهای یاد شده نکات قابل توجهی را میتوان استنباط کرد. در این فیلمها بستر اصلی داستان حول مقولهی شاهزادهها و پرنسسها میچرخد، موضوعی که از مهترین و اصلی ترین دغدغههای کمپانی والت دیزی است چرا که میتوان توسط آن و با ارائه داستانی تخیلی بسیاری از مخطبان به خصوص دختران را از دنیای واقعی به دنیای تخیلی و ذهنی وارد میکند. این امر موجب ایجاد یک زندگی غیر واقعی و تقلیدی از کاراکترهای فیلمها شده و بوسیلهی این الگو سازیهای دروغین نوجوانان را به ورطه نابودی میکشاند. برای اثبات این موضوع کافیست به برخی از آمارهای اعلام شده در کشور امریکا نگاهی داشته باشیم:
- یک نظرسنجی در دانشگاه مرکزی فلوریدا نشان میدهد که 50 درصد دختر بچههای 3 تا 6 سال نگران این هستند که مبادا چاق باشند.
- یک نظرسنجی صورت گرفته توسط خبرگزاری “آسوشیتدپرس” و “امتیوی” در سال 2009، که با مشارکت یک چهارم دختران و پسران 14 تا 17 صورت گرفته است، نشان میدهد نوجوانان، یا تصویر برهنه خود را برای کسی میفرستند، یا تصویر برهنهی شخص دیگری را دریافت میکنند.
گزارشهای ذکر شده تنها نمونههای بسیار اندکی از هزاران گزارش گوناگون از نهادهای متفاوت در ایالت متحده آمریکا است که به خوبی ماحصل الگو سازیهای رسانهای را روایت میکند.
حضور سلنا گومز صرفاً به عنوان ابزاری در دستان غولهای رسانهای جهان برای جهت دادن به افرادی که در طول چند سال از عمرشان با وی بزرگ شده بودند محدود به بازیگری نشد، وی با هدایت اغواکنندگان جهانی به خوانندگی ورود پیدا کرد.
گومز عضو گروه پاپ نوجوانان Selena Gomez & the Sceneاست. وی تا به اکنون با ارائهی سه آلبوم به نام-های ببوس و بگو(Kiss & Tell)، سالی بی باران(A Year Without Rain) و وقتی خورشید غروب میکند(When The Sun Goes Down) جایگاه خوبی در میان دیگر خوانندگان جهانی پیدا کرده است به نحوی که هر کدام از آلبومهای وی با استقبال فراوان از سوی طرفدارانش روبرو شد.
آلبوم “ببوس و بگو” در ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۹ منتشر و در ۵ مارس ۲۰۱۰ موفق به دریافت گواهینامه گلد از انجمن صنفی ضبط موسیقی آمریکا(RIAA) شد. گروه گومز دومین آلبوم خود، “سالی بی باران” را در ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۰ منتشر کردند که در همان آغاز با ۶۶۰۰۰ نسخه فروش، چهارمین آلبوم پرفروش در لیست “بیلبورد ۲۰۰” آمریکا شد. سومین آلبوم این باند نیز با نام “وقتی خورشید غروب میکند” در ۲۸ جون ۲۰۱۱ منتشر شد. این آلبوم نیز رتبه چهارم در بیلبورد 200 را از آن خود کرد.
سلناگومز از معدود افرادی میباشد که با وجود سن کم توانسته است در هر دو عرصه بازگیری و خوانندگی موفق شود هر چند بسیاری از کارشناسان حضور او در عرصه خوانندگی را به مراتب موفق تر از سینما میدانند.
با توجه به گذشته سلنا گومز و تربیت او در خانوادهای مذهبی میتوان ورود او به سن 18 سالگی و اتفاقات روی داده برای او، مانند درآوردن انگشتر خلوص و آشنایی با جاستین بیبر را فاز جدید از زندگی و الگو سازی وی برای دیگر همسالانش دانست، در حقیقت گومز از دو سال قبل تا کنون مهمترین بخش از زندگی رسانهای خود را طی کرده است.
بدون شک درآوردن انگشتر خلوص (که اساس وجودی آن مورد تایید نیست) پیامی متفاوت را به مخاطبان گومز ارسال میکند، در واقع بعد از آن دوره بود که جاستین بیبر، دیگر خواننده معروف و کوچک تر از سلنا گومز حضورش در کنار وی به عنوان معشوقهی یکدیگر آغاز شد و این اتفاق از مهترین و اصلی ترین رویدادهای زندگی گومز بود، به نحوی که کوچک ترین ارتباط بین این دو مورد توجه تمامی رسانهها قرار میگرفت.
جاستین بیبر نیز همانند گومز از موفقیتهای بسیاری در عرصه خوانندگی برخوردار است. او نیز طرفداران زیادی دارد که برای درک آن میتوان جست و جویی در موتور جستجوی گوگل داشت.
مدیران گمنام سلنا و جاستین که با تفوق همیشگی خود، توسط رسانه هایشان بر ذهنها و قلبهای بسیاری سیطره دارند، با به وجود آوردن زوجی طلایی اهداف شوم خود را در پیش گرفتند. این دو نفر از طریق ارتباطهای گسترده با یکدیگر و در انواع و اقسام مراسمات گوناگون روش و الگوی رابطهی میان یک دختر و پسر را برای تمامی جهانیان به تصویر کشیدند.
بعد از تقریباً دو سال و در اواخر سال 2012 میلادی بمب خبری جدا شدن بیبر و گومز از یکدیگر برای تمامی طرفداران این دو موجب ایجاد بهت و حیرت شد. هر چند این موضوع با داشتن نگاهی کارشناسی تعجب بر انگیز نیست و حتی رابطه مجدد آنها که برخی از رسانهها آن را گزارش کرده اند، نیز جای تعجب ندارد، چرا که این سبک اطلاع رسانیها و بازیهای رسانهای با افکار طرفداران سلنا و جاستین در واقع بخشی از سبک زندگیای میباشد که به خوبی توسط مدیران آنها هدایت میشود.
الگو سازی از سلنا و جاستین برای هم سالانشان همانند سایر چهره سازیهای نظام رسانهای غرب، حتی در جزئی ترین مسائل مورد توجه قرار میگیرد چرا که از کوچک ترین موارد نظیر نوع دستنبد، مدل پوشیدن لباس و یا حتی شکل جوراب گرفته تا مسائل بزرگتری نظیر اتفاقات عاطفی و احساسی میان آنها نظیر شایعات ازدواج و یا قهر، هر کدام در نوع خود روزانه میلیونها انسان را اسیر میکند، غافل از آنکه مدیران سلنا و جاستین به خوبی با الگو سازی برای سبک زندگی مورد تایید اندیشه غربی با گامهای آهسته به سمت اهدف خود حرکت میکنند.
گومز همچنین لقب جوان ترین سفیر یونیسف را بر دوش میکشد. مدیران جهانی حتی از این امر نیز استفاده کرده و او را به عنوان سفیر ایالت متحده امریکا در حوزه حقوق بشر در سال ۲۰۰۸ انتخاب کردند. وی به عنوان اولین کار در جایگاه یونیسف برای کمک کردن به کودکان غنا سفر کرد. او همچنین برای یونیسف برنامهها و کنسرتهای خیریه را اجرا کرده است، حال آنکه به وضوح مشخص است اجرای برنامه هایی نظیر خوانندگی توسط سلنا، با بر تن کردن انواع و اقسام پوششهای مردم سراسر جهان، در راستای دیپلماسی عمومی و به طور خاص “دیپلماسی رقص” ایالت متحده امریکا است.
سلنا گومز از 18 سالگی تا به امروز که بیست سال سن دارد علاوه بر خوانندگی و رابطه پر فراز و نشیب با جاستین بیبر با بازی در فیلمهای متعدد روند حرکت سینمایی خود را ادامه داد. شهرت روز افزون او موجب شد فیلم “مونت کارلو"(Monte Carlo) به دلیل بازی وی در آن بعد از یک هفته با 7.600.000 میلیون دلار فروش رتبهی پنجم را به دست آورد.
روند صعودی سلنا گومز در کسب شهرت جهانی و شناخته شدن او در سراسر جهان موجب شد وی در مسیر دیگری در دیپلماسی عمومی و القای سبک زندگی قرار گیرد. او نیز در سال 2012 با بازی در فیلم تعطیلات بهار در نقشی منفی ظاهر شد و با شمایلی کاملاً متفاوت روی دیگر خود را به نمایش در آورد.
این فیلم اولین کار گومز است که تا حدودی از چارچوب و خطوط قرمزی که تا به امروز رعایت شده بود، عبور کرده است. سلنا و دوستانش در فیلم تعطیلات بهار با داشتن روابط عیاشانه و شرکت در مراسم موسیقی در فضای ساحلی و رقصیدن با موسیقیهای افراطی به درجهای پایین تر از بی عفتی نزول کرده است. هر چند اساس مقولهی عفتمندی در تمدن غرب از معنا تهی است اما اگر این امر را در درون پارادایم فکری غرب و یا حداقل مسیحیت بررسی کنیم میتوان آن را مصداقی نسبی دانسته و مورد توجه قرار داد، حال آنکه باید در نظر داشت وی تنها الگوی معرفی شده در این سطح برای دیگر دختران محسوب میشود.
سلنا گومز حتی خود از دیدن فیلم توسط طرفدارانش ناراضی است و به خوبی میداند که اعمال ناپسندی را در فیلم تعطیلات بهار انجام داده است. اما مدیران و راهبران سلناها هیچ گاه به فکر شخصیت اشخاص نبوده و با استفاده ابزاری از نقش دختری کامل غافل و ناآگاه به الگو سازی برای دیگر دختران سراسر جهان دست میزنند. با تأملی در تصاویر سلنا گومز از ابتدای شروع به بازیگری تا به امروز روند سقوط اخلاقی وی نه به عنوان یک شخص بلکه به عنوان یک الگو برای تمامی نوجوانان و جوانان جهان بویژه دختران را میتوان مشاهده کرد.
سلنا گومز را میتوان مصداق بارز الگوسازی در حوزه تغییر سبک زندگی در جنگ نرم دانست. هر چند وی به ظاهر یک بازیگر و یا خواننده است اما نوع محبوبیت ساخته شده برای او در میان همسالانش بدون شک مسیر دیگری را برای طرفداران وی ترسیم خواهدکرد. این امر در کشور ما و در میان دختران جوان و نوجوان نیز کاملاً صدق میکند.
قاطعانه میتوان گفت الگوسازی غرب برای جوانان و نوجوانان و تغییر سبک زندگی آنها به سبک زندگی امریکایی و عادی سازی بی بندو باری در میان ایشان به مراتب از صدها تهدید نظامی و اقتصادی از سوی دشمنان این مرز و بوم خطرناک تر است، چرا که سبک زندگی غیرعفیفانه روحیهی مقاوت و عقبی نگر را از جوان مسلمان میرباید و اینجاست که دشمن به سادگی میتواند با ورود به مختصات جمهوری اسلامی ایران، آن را با چالش مواجه کند. در این جا بر مومنین است که با الگو سازیهای صحیح، نه تنها دختر و زن ایرانی که دختران و زنان سایر کشورهای اسلامی نیز را به خصویت اصلی و فراموش شدهی مادری دوباره زنده کنند و بار دیگر جایگاه واقعی زن را باز گردانند.