تغییر سبک زندگی/نسلی که برای زندگی آینده تربیت نشده اند.
یادمه وقتی کلاس سوم بودم در کارهای آشپزی به مادرم کمک می کردم و گاهی ظرف های نهار یا شام رو می شستم.مادرم بتدریج نکات خانه داری و تربیتی را یادم داد.سرانجام با تمام کردن درسم،طریق زندگی را هم آموختم.و برای زندگی آینده آماده شدم.
اما نسل جوان امروزی ما صحیح تربیت نشدهاند؛ یعنی ما فقط آنها را وادار به درس خواندن و دانشگاه رفتن کردهایم و تمام امکانات را برایشان فراهم کردهایم، ولی در عوض هیچ یک از مهارتهای زندگی را به آنها آموزش ندادهایم.و هرچه خواسته پدر و مادر به هر قیمتی و از هر راه ممکن امکانات را بدون کم وکاستی در اختیار فرزندش قرار داده تا سختی ای در زندگی متوجه او نشود، جوانی که به این شکل تربیت یافته است و هیچ سختی را متحمل نشده است به هیچ عنوان قدرت تصمیمگیری و حل مسائل و مشکلات را ندارد و نمیداند زمانی که در زندگی با مشکل مواجه شد، چگونه باید با آن برخورد کند و در بحرانها چگونه باید تصمیم بگیرد.جوانانی که در رفاه کامل بزرگ شده و شاید در برخورد با مشکلات زود تسلیم می شوند.دخترانی که بعد از ازدواج جایگاه اصلی خود را بعنوان همسر و مادر و پسرانی که نقش محوری مردِ خانواده بودن و احساس مسوولیت در خانواده را فراموش کرده اند.
امروزه خانوادهها به جای آموزش و تقویت مهارتهای ارتباط با فرزندان، راه آسانتر را انتخاب کردهاند و آن هم آزادی مطلق، بدون کمترین نظارت بر عملکرد فرزندان است. در سبک زندگی غربی، فرزندان در دنیای خود رها شدهاند و خانوادهها کمترین نظارتی بر عملکرد فرزندان خود ندارند. عادی شدن روابط دختر و پسر، که به دنبال خود آسیبهای فراوانی را در پی دارد، یکی از نتایج تغییر سبک زندگی به شمار میآید؛ در حالی که در سبک زندگی اسلامی، پدر و مادر از جایگاه ویژهای برخوردارند و همین مسئله سبب کاهش بروز آسیبهای اجتماعی میگردد.
چگونه می توان این سبک زندگی را به روال قبلی خود برگرداند؟؟در حالیکه روز بروز پیچیده تر از قبل می گردد!