یا اباعبدالله
یا ابا عبدالله در محرمت
“حر” کن مرا
که جان “من” از شرم پر شده…
“من” را که راه نیست به جمع “حبیب"ها ..
پیــــــنوشـــتـــــ
اللهم الرزقنی شفاعة الحسین(ع)
مدت هاست ذکر قنوتم شده …
یا ابا عبدالله در محرمت
“حر” کن مرا
که جان “من” از شرم پر شده…
“من” را که راه نیست به جمع “حبیب"ها ..
پیــــــنوشـــتـــــ
اللهم الرزقنی شفاعة الحسین(ع)
مدت هاست ذکر قنوتم شده …
امام علی علیه السلام در حدیثی گهربار دلایل اینکه چرا باید در آغاز هر کار کوچک و بزرگی بسم الله الرحمن الرحیم بگوییم را بیان فرمودهاند.
امام علیبنابیطالب علیه السلام فرمودند: هنگام آغاز هر كار كوچك و بزرگى بسم اللّه الرحمن الرحيم بگوييد. يعنى براى اين كار، از خدا مدد مىجويم. خدايى كه جز او كسى سزاوار پرستش نيست.
پناهگاه پناهجو و فريادرس فرياد خواه است.
خداوند بخشندهاى كه با گسترش روزى بر ما رحم مىكند،
مهربان به ما، در آيين و دنيا و آخرتمان. دين را بر ما آسان و سبك و سهل گرفت. و به ما رحم مىكند با جدا كردن از دشمنانش.
متن حدیث:
قولوا عِندَ افتِتاحِ كُلِّ أَمرٍ صَغيرٍ أو عَظيمٍ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ؛ أَىْ أَستَعينُ عَلى هذَا الأَمرِ بِاللّهِ الَّذى لا يَحِقُّ العِبادَةُ لِغَيرِهِ، المُغيثِ إذَ ا استُغيثَ، المُجيبِ إذا دُعىَ، الرَّحمنِ الَّذى يَرحَمُ بِبَسطِ الرِّزقِ عَلَينا، الرَّحيمِ بِنا فى أديانِنا و دُنيانا و آخِرَتِنا، خَفَّفَ عَلَينَا الدِّينَ و جَعَلَهُ سَهلاً خَفيفا، و هُوَ يَرحَمُنا بِتَمييزِنا مِن أعدائِهِ؛
“التوحيد، صفحه 232″
سلام بر مهدی ، موعود امت ها
سر راهت در انتظارم، برده هجرت صبر و قرارم
جز ظهورت ای گل زهرا، بخدا حاجتی ندارم
بر لبم آه فراغه، ای نگار مه جبینم
ترسم اینه که بمیرم، روی ماهت رو نبینم
اخم نکن به روزگار، فرزند آدم!
روزگار را من و تو میسازیم!
بیتابی پائیز را هم بگذار به حساب پریشانی او در غم بهار
…
اخم نکن به روزگار!
خورشید همین حوالی است…
صبح زود از خانه میزنم بیرون. علاوه بر مدارکی که فکر میکنم ممکن است لازم شود، کتابهای امانی را هم با خودم برمیدارم. تا مصاحبهام تمام شود و ملاقاتم با مسئول یکی از ادارات به آخر برسد و برسم به کتابخانه، ظهر شده است.
صدای اذان بلند است که کتابها را تحویل میدهم. مسئول کتابخانه که خانمی است بسیار خوشحافظه که از کتابها مثل تخم چشمهایش محافظت میکند، سر پا ایستاده است. بعد از تحویل کتابها، حرف از بردن چند جلد تفسیر میزنم که بلافاصله میگوید: «الان وقت نمازه. من که نمیتونم از نمازم به خاطر شما بزنم.» از حرفش جا میخورم. میگویم: «چند جلد کتاب مشخص میخوام. زمان نمیبره.» میگوید: «باشه برای بعد از نماز. چرا این موقع اومدی؟ سر ظهر وقت اومدنه؟!» کمکم دارد شاخهایم از استدلالهایش در میآید.
در حالت بُهت لبخند میزنم و میگویم: «شما گفته بودید ساعت کار کتابخونه تا ساعت دو هست، منم تو ساعت کاری کتابخونه اومدم.» میگوید: «بله، تا دو هست، ولی الان وقت نمازه» وقتی تکرار میکنم که کارم وقتگیر نیست و کتابها و جای کتابها را بلدم، میگوید: «برو کتابها رو بردار» و بعد میسپارد به آقایی که پشت رایانه نشسته و دارد مقدمات الکترونیکی شدن سیستم کتابخانه را فراهم میکند که شماره جلدهای تفسیری که برمیدارم را یادداشت کند و خودش میرود نمازخانه….
همه ما با آن دسته از موادغذایی که باعث حملات قلبی، چاقی، سرطان و دیگر موارد ذکر نشدهای که تند و زننده هستند آشنا هستیم. اما در واقع خوراکیهایی وجود دارند که خوردن آنها باعث نابودی هوش میشود.
این دسته از مواد غذایی شامل الکل، مواد غذایی کمارزش، قندهای مصنوعی است که باعث بیماریهای فوقالذکر میشود.
بنابراین، اساساً آنچه برای باقیماندن در بدن بد است که بخوبی در مغز ذخیره نشود.
گیج کننده است که در زندگی ما هیچ راه فراری از این مواد غذایی وجود ندارد که در این لیست ذکر شده است.
اما به یاد داشته باشید که برای زندگی کردن به صورت سالم در حد اعتدال کلیدی وجود دارد.
اگر ما تعادل بین سالم و ناسالم بودن مواد غذایی را مدیریت کنیم، قطعا به ما اجازه داده میشود تا از خوشگذرانیهای گاه به گاه، بیش از حد لذت بریم.
۱. الکل
قطعا برای شهرت الکل به عنوان قاتل مغزی خود متعجب نمیشویم.
ما معمولاً از پیامدهای مخرب و ویرانگر الکل بر کبد خود آگاهی داریم اما این در حالی است که الکل همچنین میتواند صدمات جدی به سلولهای مغزی نیز وارد کند.
عوارض جانبی شناخته شده از الکل شامل لغزشهای حافظه و عدم تمرکز است. سوء مصرف طولانی مدت الکل نیز باعث اختلال در قوای شناختی میشود.
۲. تنقلات
برگرها، سرخکردنیها و چیزهایی شبیه آن ما را دچار وسوسه میکند اما خوردن این مواد غذایی باعث انباشته شدن چربیها میشود که این امر اعتیاد را بوجود میآورد.
مصرف نامحدود تنقلات مانع تولید «دوپامین» میشود که ماده شیمیایی «شادی» در بدن ما است و علائمی را به وجود میآورد که با نوسان اخلاقی و افسردگی ارتباط دارد.
به صورت pdf آماده شده تا هنگام اجرا مشکلی نباشد.
شیطان پرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن نماد ( archetype ) می داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول میداند و این نوع شیطان پرستی اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می شود.
شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت ، طبیعت شهوانی ، مرگ ، بهترین نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.