یا اباعبدالله
یا ابا عبدالله در محرمت
“حر” کن مرا
که جان “من” از شرم پر شده…
“من” را که راه نیست به جمع “حبیب"ها ..
پیــــــنوشـــتـــــ
اللهم الرزقنی شفاعة الحسین(ع)
مدت هاست ذکر قنوتم شده …
یا ابا عبدالله در محرمت
“حر” کن مرا
که جان “من” از شرم پر شده…
“من” را که راه نیست به جمع “حبیب"ها ..
پیــــــنوشـــتـــــ
اللهم الرزقنی شفاعة الحسین(ع)
مدت هاست ذکر قنوتم شده …
وقتي جمعه گذشته از پارك بر ميگشتيم، دخترم اصرار كرد كه كمي بيرون شهر رانندگي كنه. تازه گواهینامهاش رو گرفته بود و من خیلی به رانندگیش اعتماد نداشتم. با اشاره همسرم قبول كردم و اون پشت فرمان نشست. همه چيز تو مسير به خوبي ميگذشت تا اينكه متوجه شدم ماشين به سمت شانه خاكي جاده ميره. به دخترم نگاه كردم، با اينكه خواب نبود ولی فرمان را نميچرخوند. ناخودآگاه، داد زدم: آهاي! چه كار ميكني؟ با خنده و خونسردي گفت: هيچي! ميبينين كه دارم رانندگي ميكنم. با گرهی که به ابروهام انداختم، فرمان را به سمت مسير اصلي برگرداند و به راهش ادامه داد. چيزي نگذشت كه دوباره ديدم ماشين داره به سمت شانه خاكي سمت چپ ميره. داد زدم و گفتم: ببينم خوابت ميآد؟ معلومه داري چه كار ميكني، نكنه ميخواي ما رو به كشتن بدي؟! دوباره خنديد و گفت: نه سرحال سرحالم. بابا ميشه برگردين و مسير پشت سرتون رو ببينين. با اصرار او برگشتم و نگاهي به پشت سرمون كردم و با تعجب گفتم: كه چي؟ گفت: جاده خلوت خلوته. نه؟ جلوي ما هم ماشيني تو خيابون نيست. درسته؟ حواسم هم خيلي جَمعه و با احتياط چند تا مانور اومدم! هنوز حرفش تموم نشده بود كه با تعجب گفتم: عمداً اين طوري رانندگي كردي؟
با احترام گفت: باباجونم! اگه به يه سؤال من پاسخ بدين، همه چيز روشن ميشه. با خواهش همسرم قبول كردم كه به سؤالش جواب بدم. زير زيركي چشمكي به مامانش زد و با احساس گفت: باباي گلم! اگه من فرمان ماشين رو در كل مسير ثابت نگه دارم و اصلاً به سمت راست يا چپ حركت ندم، چي ميشه؟
از سؤالش تعجب كردم. نگاهي به او و همسرم كردم و سرم رو تكان دادم. همسرم كه گفتگوي من و دخترم را دنبال ميكرد، گفت: خب جوابش رو بده ببينيم چي ميخواد بگه!
گفتم: خُب. معلومه ديگه، آخه اين سؤال پرسيدن داره؟ حتماً يه نقشهاي تو سرتون دارين!
با هم زدن زير خنده. دخترم گفتم: جوون من بگو كار دارم.
نفس عميقي كشيدم و با سردي گفتم: خب تصادف ميكنيم و احتمالاً آسيب ببينيم. نميدونم شايد هم پليس جريمهمون كنه.
با تبسم گفت: آفرين بابا! درست گفتين. بعد به مامانش گفت: فعلاً دستم به فرمان بنده، شما بابايي رو تشويق كنين. يه جايزه هم پيش من دارن!
نتونستم جلوي خنده خودم رو از كارهاي بامزه دخترم بگيرم. بيصبرانه منتظر پاسخ بودم. نخواست زياد منتظرم بذاره. سري تكان داد و گفت: سرعتم در كل مسير زياد كه نبود، بود؟ جاده هم كه خلوت بود، مگه نه؟ ولي… ولي ما ديديم كه شما چقدر ترسيدين. البته حق هم دارين؛ چون احساس مسئوليت ميكنين.
گفتم: ترسيدم؟! دیگه چکار باید میکردم؟
گفت: قبول دارم كارم درست نبوده اما…
اما، باباجون! از خودتون ياد گرفتم كه به بزرگترم احترام بذارم و با احترام نظرم را بگم. خب من نظرم را ميگم، اگه اشتباه ميكنم شما راهنماييام كنين. شما راننده اين ماشين هستين و از اون مهمتر، راننده و مسئول ماشين خانواده و يا بهتر بگم مدير زندگي هستين. چرا؟ چرا شما مانند بسياري از مردان فاميل، هميشه فرمان مديريتتون به يك سمت ثابته ؟ اگه فرمان زندگي فقط روي سياست يا فوتبال يا كار يا…. ثابت نگه داشته بشه، خطرناك نيست؟ راننده خانواده هر طور برونه، از دوربين مخفي خدا، در امان ميمونه و جريمه نميشه؟ ماشين خانواده با خواب بودن رانندهاش، تصادف نميكنه؟ زندگي منشوريه كه هزار بعد و پيچ و خم داره. شما هم بايد متناسب با مسير زندگي، ماشين خانواده را برونين. چند دقیقه پیش، توی پارك اصلا متوجه نشدين موقع چايي درست كردن، دست مامان چسبيد به كتري و تاول زد! نه، براي اينکه اونجا هم با فاميل و دوستان بحث سياسي ميكنين. فقط گاهي به من گفتين چرا مثل قبل مطالعه نميكنم، اما شده بيايين تو اتاقم كمي بنشينين پاي درد و دلم. بابا! من سياسي نيستم، اما شنيدم توی پارك از كار يه مسئولی ناراحتين كه چرا به نظر دیگران احترام نميذاره!
بعد خنديد و گفت: بابا از حرفام ناراحت نشينها، شما اگه مسئول هم بشين، مثل همون مسئولی میشین كه الان در بحث سياسي بهش گير ميدين و ميگين: فقط كار خودش رو ميكنه و بقیه رو به حساب نمیآره! بعد با چشماني نمناك به من نگاه كرد و گفت: بابا جون! به خدا دوستت داريم، اما حال و روز ما بيشتر براتون مهم باشه!!!
فقط فهمیدم زندگي كلاسی است كه درسها و عبرتهاش، رايگان به ما مهارتها رو میآموزند. فقط كافي است «توجه كنيم»، «بخواهيم»، «ببينيم»، «بشنويم» و «بكار ببريم».
برداشتها
*ما ابعاد مختلف معنوی، اجتماعی، زیستی، عاطفی، اقتصادی و… داریم. نباید در یکی رشد کاریکاتوری کنیم و گرنه تعادل شخصیتمان به هم میخورد.
*ما به عنوان انسان احتمال خطا در تفکر و رفتارمان داریم. برای دفع ضرر خود را در آینه نظر، تجارب، پیشنهاد و انتقاد خیرخواهان خود ببینیم.
*بزرگترین عیب ما، غفلت از عیوب خودمان است و زیر ذرهبین قرار دادن عیوب دیگران است.
*گفتگو و مذاکره در خانواده سلامت روان خانواده را افزایش میدهد.
*مدیر و سرپرست متعادل، نقش کلیدی در ایجاد خانواده متعادل دارد.
*کتاب خانواده متعادل نوشته دکتر محمدرضا شرفی نشر انجمن اولیاء و مربیان را مطالعه کنیم .
پی نوشت :
منبع:ماهنامه خانه خوبان، معاونت فرهنگی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ش46، مهرماه سال 1391.
قدیمیها فکر میکنند تبخال شوک عصبی بدن را بیرون میریزد و آن را نشانه خوبی میدانند غافل از اینکه تبخال منشأ ویروسی دارد و به راحتی قابل انتقال است.
تب خال یک نوع بیماری ویروسی است که دو نوع ویروس HPV آن را در دو بخش بدن، یکی در اطراف دهان و صورت و دیگر در ناحیه تناسلی ایجاد میکند.
ممکن است در مرتبه اول پس از ورود ویروس به بدن فرد دچار درد و تب شود و حتی غدد لنفاوی متورم شده و جوشهای کوچکی بروز کند. به مرور این ضایعه بزرگتر و ضخیم میشود و در حالت عادی ۵ تا ۷ روز برای بهبودی زمان نیاز دارد.هرچه سیستم ایمنی بدن ضعیف تر باشد احتمال ابتلا به تبخال نیز بیشتر است.
البته استرس شدید و قرار گرفتن در مقابل نور آفتاب، مصرف داروهای تضعیف کننده سیستم ایمنی و بیماریهای زمینهای میتواند در تشدید بروز تبخال مؤثر باشد.
افرادی که این ویروس را در بدن خود دارند ممکن است مجدد با تبخال درگیر شوند که متأسفانه هیچ دارویی برای از بین بردن این ویروس در بدن وجود ندارد.
راههای انتقال این ویروس ، تماس مستقیم یا غیر مستقیم از طریق وسایل آلوده میتواند این ویروس را انتقال دهد و به مبتلایان توصیه میکنیم تا از کمپرس آب یخ برای کنترل تب خال استفاده کنند.
خطری که کشور و مردم این سرزمین را به شدت تهدید میکند، فراتر از این ظاهر شعاری این جمله است و آن همانا در حد شعار ماندن این دست آورد عظیم انقلاب است.
یکی از دست آوردهای انقلاب اسلامی در قالب شعار، همین جمله تاریخی است که مردم در ابتدای شکل گیری این نهضت به تبعیت از امامشان و در پی بیانات این شخصیت بزرگ و محوری انقلاب در باب اینکه امریکا شیطان بزرگ است، آنرا به شعاری به یاد ماندنی و ماندگار بدل ساختند.
اما امروزه و پس از گذشت بیش از سه دهه از طلیعه انقلاب و با روی کار آمدن نسل سوم این مرز و بوم، رفته رفته این شعار، پایگاه مردمی خود را در معرض خطری بزرگ مییابد البته این خطر نه از باب کنار گذاشته شدن این شعار از جانب مردم است- چرا که همچنان در بسیاری از گردهم اییهای مردمی ملاحظه میشود که این جمله در رأس نگاه استکبار ستیزی مردم قرار دارد- بلکه خطری که کشور و مردم این سرزمین را به شدت تهدید میکند فراتر از این ظاهر شعاری این جمله است و آن همانا در حد شعار ماندن این دست آورد عظیم انقلاب است.
چند سالی است که از گوشه و کنار، حرفهایی مبنی بر کنار گذاردن این شعارها برای بهبود روابط با غرب و در رأس آنان امریکا به گوش میرسد و این موضوع تا جایی پیشرفت که در انتخابات اخیر یکی از پر چالش تر ین مباحث در مناظرات انتخاباتی، مسئله رابطه با غرب و آمریکا بود که شاید بتوان گفت بسیاری از افرادی که برای رای گرفتن به نظر مردم احترام بیشتری میگذاردند در اظهارات خود بر این امر که باید با غرب تعامل بهتری داشته باشیم تاکید ویژه ای داشتند….
مواد لازم:
تخم مرغ 5 عدد
شکر 5 قاشق سوپخوری
خامه قنادی 250 گرم
وانیل 2/1 قاشق چایخوری
موز 3 عدد
گردو به اندازه لازم
بیسکویت به مقدار لازم
پودر کاکائو 2 قاشق مربا خوری
طرز تهیه:
زرده سفیده ها را جدا کرده و سفیده ها را با همزن می زنیم تا پُف کند. در ظرف دیگر ی زرده ها و شکر و وانیل را خوب می زنیم تاکش دار شده و کِرِم رنگ شوند و بعد خامه را اضافه کرده و با قاشق به صورت دورانی مخلوط کرده و بعد سفیده ها را اضافه می کنیم و با قاشق به صورت دَورانی مخلوط می کنیم.
یک سوم مواد را جداگانه با با پودر کاکائو مخلوط می کنیم.
یک ظرف (ترجیحاً شیشه ای)آماده کرده و مقداری بیسکویت ته آن می چینیم وبعد نصف مواد بدون کاکائو را روی بیسکیت ها ریخته و صاف کرده و روی آن موز حلقه حلقه شده و گردوی خرد شده ریخته و روی آن مواد کاکائویی را ریخته و رویش موز و گردو ریخته و بعد بقیه مواد بدون کاکائو را روی آن ها میریزیم.دوباره روی آن موز و گردو میریزیم. ومواد را به مدت 4 الی 5 ساعت در فریزر می گذاریم.
شبکه منوتو که تنها نزدیک به سه سال است راه اندازی شده، متأسفانه توانسته از نقاط ضعف رسانه ملی استفاده کرده و با پخش برنامههای سرگرم کننده، افکار و عقاید ضد انقلابی و ضد اسلامی خود را خوراک فکری جوانان و خانواده ها کند. این شبکه در لابلای برنامههای تلویزیونی خود به مخالفت با ارزش های نظام اسلامی می پردازد و همچنین سعی دارد تا سبک زندگی غربی و غیر اسلامی را در میان جامعه ایرانی رواج دهد.
به طور مثال شبکه من و تو با پخش مستندهایی در مورد کارخانه جات تهیه مشروبات الکلی و یا اخباری در مورد بازیگران و خوانندگان فاسد غربی و … به تبلیغ سبک زندگی غیر اسلامی میپردازد و چون این شبکه در ظاهر شبکهای خانوادگی با برنامههای به اصطلاح سرگرم کننده محسوب میشود، برخی از خانوادهها و حتی کودکانشان به سادگی پای برنامههای بی محتوا و ضد دین این شبکه مینشینند و بسیاری از مفاهیم ضد اسلامی با رویکردی نرم در ذهنشان می نشیند و قطعا در آینده ای نه چندان دور کیان خانواده ایرانی به خطر خواهد افتاد.
اما یکی از نکاتی که قصد دارم به آن بپردازم سبک پوشش و آرایش مجریان شبکه من و تو است. این افراد سعی دارند تا با پوشش و آرایش زننده خود، بیحجابی کامل را در میان خانوادههای مسلمان کشورمان رواج دهند و تاسف بار اینکه این خانمها به راحتی خود را در معرض نمایش و نظر جوانان قرار میدهند و متأسفانه جوانانی که در کشور به علت افزایش سن ازدواج، کاهش سطح دینداری خود و غفلت مسئولین فرهنگی به تماشای چنین برنامههایی مینشینند، جذب بی عفتی آنان می شوند.
بدون شک پس از گذشت چند سال از فعالیت شبکه من و تو، براحتی می توان، افکار شیطانی این شبکه را به منظور از بین بردن «حیا و عفت» در جامعه ایرانی، ملاحظه کرد و این در حالیست که امام علی(ع) می فرمایند: اَلحَياءُ مِفتاحُ كُلِّ الخَيرِ؛ حيا كليد همه خوبى هاست[1] پیامبر اکرم(ص) نیز می فرمایند: شاخه هاى حيا عبارتند از: نرمش، مهربانى، در نظر داشتن خدا در آشكار و نهان، سلامت، دورى از بدى، خوشرويى، گذشت، بخشندگى ، پيروزى و خوشنامى در ميان مردم، اينها فوايدى است كه خردمند از حيا مى برد. خوشا بحال كسى كه نصيحت خدا را بپذيرد و از رسوايى خودش بترسد.[2]
آیا باور ندارید؟
شاید شما با من همعقیده نباشید اما باورش سخت نیست، باید قبول کنیم که عدهی زیادی از بینندگان این برنامه برای رفع قریضه جنسی و نگاه حرام این شبکه را تماشا میکنند. اگر باور ندارید کافیست سری به سایت اینترنتی شبکه من و تو بزنید، در بخش عکسها خواهید دید که جوانان با چه لحن و جملاتی در مورد عکسهای این مجریان نظر دادهاند و جالب تر از همه اینها این است که چطور مدیران سایت شبکه من و تو به خودشان اجازه دادهاند تا این جملات زشت و رکیک منتشر شود و این امر نشان از آن دارد که سیاست این شبکه تلویزیونی چیزی جز ترویج فساد نیست و متأسفانه مجریان این شبکه برای امرار معاش خود در غربت، حتی حاضرند خودنمایی و به نوعی تن فروشی کنند، تا بینندگان بیشتری جذب این شبکه فاسد شود.
سخنی با خانواده ها
آیا بهتر نیست چنین شبکهای که قصد دشمنی با اسلام را دارد، تماشا نکنیم؟ البته من هم به شما حق میدهم، اما با تمام مشکلات و ضعفهایی که رسانه ملی دارد باز هم تماشای شبکهی فاسد من و تو که قصد دارد در قالب برنامه های به ظاهر سرگرم کننده و جذاب، تیشه به ریشه دین و آینده خانواده ایرانی بزند، کار عاقلانهای نیست. خودتان انتخاب کنید.
منابع:
1. غررالحكم، ج1، ص93، ح340
2. تحف العقول، ص 17
نویسنده: مهدی تقی زاده