یا اباعبدالله
یا ابا عبدالله در محرمت
“حر” کن مرا
که جان “من” از شرم پر شده…
“من” را که راه نیست به جمع “حبیب"ها ..
پیــــــنوشـــتـــــ
اللهم الرزقنی شفاعة الحسین(ع)
مدت هاست ذکر قنوتم شده …
یا ابا عبدالله در محرمت
“حر” کن مرا
که جان “من” از شرم پر شده…
“من” را که راه نیست به جمع “حبیب"ها ..
پیــــــنوشـــتـــــ
اللهم الرزقنی شفاعة الحسین(ع)
مدت هاست ذکر قنوتم شده …

ابوالفضل العباس(ع) در کلام امام حسین(ع)، امام صادق(ع) و حضرت مهدی(عج)
حضرت امام صادق علیهالسلام همواره از عمویش عباس علیهالسلام تجلیل به عمل مىآورد و با درود و ستایشهاى عطرآگین از ایشان یاد مىکرد و مواضع قهرمانانهاش در روز عاشورا را بزرگ مىداشت. از جمله سخنانى که امام درباره قمر بنى هاشم(ع) فرموده است، اینکه: «عمویم عباس بن على (علیهالسلام) بصیرتى نافذ و ایمانى محکم داشت. همراه برادرش حسین جهاد کرد، به خوبى از بوته آزمایش بیرون آمد و شهید از دنیا رفت…» (ذخیرة الدارین، ص 123 به نقل از عمدة الطالب)
امام صادق علیهالسلام از برترین صفات مجسم در عمویش که مورد شگفتى اوست چنین نام مىبرد:
1- «تیزبینى»
تیزبینى، پیامد استوارى رأى و اصالت فکر است و کسى بدان دست پیدا نمىکند، مگر پس از پالودگى روان، خلوص نیت و از خود راندن غرور و هواهاى نفسانى و عدم سلطه آنها بر درون آدمى.
تیز بینى از آشکارترین ویژگیهاى ابوالفضل العباس علیهالسلام بود. از تیزبینى و تفکر عمیق بود که حضرت به تبعیت از امام هدایت و سیدالشهداء امام حسین علیهالسلام برخاست و بدین گونه به قله شرف و کرامت دست یافت و خود را بر صفحات تاریخ، جاودانه ساخت. پس تا وقتى ارزشهاى انسانى پایدار است و انسان آنها را بزرگ مىشمارد، در برابر شخصیت بى مانند حضرت که بر قلههاى انسانیت دست یافته است سر بر زمین مىساید و کرنش مىکند.
2- «ایمان استوار»
یکى دیگر از صفات بارز حضرت، ایمان استوار و پولادین اوست. از نشانههاى استوارى ایمان حضرت، جهاد در کنار برادرش بود که هدفش جلب رضایت پروردگار متعال به شمار مىرفت و همانطور که در رجزهایش روز عاشورا بیان داشت از این جانبازى کمترین انگیزه مادى نداشت و همین دلیلى گویاست بر ایمان استوار حضرت.
3- «جهاد» با حسین علیهالسلام
فضیلت دیگرى که امام صادق علیهالسلام براى عمویش، قهرمان کربلا، عباس علیهالسلام نام مىبرد، جهاد تحت فرماندهى سالار شهیدان، سبط گرامى پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و آقاى جوانان بهشت است. جهاد در راه آرمان برادر، بزرگترین فضیلتى بود که حضرت ابوالفضل بدان دست یافت و نیک از عهده آزمایش به درآمد و در روز عاشورا قهرمانیهایى از خود نشان داد که در دنیاى دلاورى و شجاعت بى مانند است …
جهت دانلود مداحی «زهرای 3 ساله» با صدای علی فانی کلیک نمایید.
اینجا محیط سوز و اشک و آه و ناله ست
اینجا زیارتگاه زهرای سه ساله ست
اینجا دمشقی با گل پژمرده دارد…
موقع خواب بود که یکى از بچه ها سراسیمه آمد تو چادر و رو به دیگران گفت:
«بچه ها امشب رزم شب اشکى داریم. آماده بخوابید! » همه به هول و ولا افتادند و پوتین به پا و لباس ها کامل سر به بالین گذاشتند.
فقط حسین از این جریان خبر نداشت.
چون از ساعتى پیش او به دست بوسى هفت پادشاه رفته بود! نصفه نیمه هاى شب بود که ناگهان صداى گلوله و انفجار و برپا، برپا بلند شد.
بچه هاى آن چادر که آماده بودند مثل قرقى دویدند بیرون و جلوى محوطه به صف شدند. خوشحال که آماده بوده اند.
اما یک هو چشمشان افتاد به پاهاى شان.
هیچ کدام جز حسین پوتین به پا نداشتند! فرمانده رسید.
با تعجب دید که فقط یک نفر پوتین دارد. بچه ها کُپ کردند و حرفى نزدند.
فرمانده گفت : «مگر صدبار نگفتم همیشه آماده باشید و پوتین هایتان را دم در چادر بگذارید تا تو همچه وضعیتى گیج نشوید حالا پابه پاى ما پیاده بیایید .»
صبح روز بعد همه داشتندپاهایشان را مى مالیدند و غُر مى زدند که چطور پوتین ها از پایشان پرواز کرد!!!
یک هو حسین با ساده دلى گفت: «پس شما از قصد پوتین به پا خوابیده بودید؟»
همه با حیرت سربرگرداندند طرفش و گفتند : آره!!!
مگر خبر نداشتى که قرار است رزم شب بزنند و ما قرار شد آماده بخوابیم؟!
حسین با تعجب گفت: «نه! من که نشنیدم »
داد بچه ها درآمد:
- چى؟ یعنى تو خواب بودى آن موقع؟ - ببینم راستى فقط تو پوتین پات بود و به وضعیت ما دچار نشدى؟ - ببینم نکنه…
: حسین پس پسکى عقب رفت و گفت: «راستش من نصفه شب از خواب پریدم
مى خواستم برم بیرون دیدم همه تان با پوتین خوابیده اید.
دلم سوخت. گفتم حتماً خسته بوده اید.
آرام بندها را باز کردم و پوتین هایتان را درآوردم.»
آه از نهاد بچه ها درآمد و بعد در یک اقدام همه جانبه و هماهنگ با یک جشن پتوى مشتى از حسین تشکر کردند!
برگرفته از کتاب “رفاقت به سبک تانک “

حضرت فاطمه سلام الله علیها:
شب هنگام رسول خدا(ص) بر من وارد شد ، فرمـود
اى فـاطمه نخـواب مگـر آن كه چهار كار را انجـام دهـى:
قـرآن را ختـم كنـى،
و پیامبران را شفیعت گردانى،
و مؤمنیـن را از خود راضى كنى،
و حج وعمره اى را به جا آورى.
ایـن را فرمـود و شروع به خـواندن نماز كرد، صبر كردم تا نمازش تمام شد،
گفتـم: یا رسول الله به چهار چیز مرا امر فرمودى در حالى كه بر آنها قادر نیستم
آن حضرت تبسمى كرد و فرمود:
چون قل هو الله را سه بار بخوانى مثل این است كه قرآن را ختم كرده اى
و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستى، شفاعت كنندگان تو در روز قیامت خواهیـم بود،
و چون براى مؤمنیـن استغفار كنى ، آنان همه از تو راضى خواهند شد،
و چون بگـویـى: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر حج و عمره اى را انجام داده اى. (بهجه ، ج 1)
هدیه به روح پاک حضرت فاطمه زهرا صلوات
التماس دعا

گفته اند ارباب تحقيق و خرد/ ذات بحت و بود محض است آن احد
مزد و مطلق از خصوص و از عموم / وز عروض و لا عروض و هر رسوم
مطلقست اعنى ز قيد خاص و عام/ نه بود وصف و نشان او را نه نام
جمله ز او آثار كثرت منتفى است /در حجاب لا تعين مختفى است
عاريست از وصف كثرت وحدتش/ دور از شرط تعين نسبتش
هست يكتايى چنان يكتا كه او /در عدد داخل شود بي گفتگو
از عددها وحدتش خارج بود/ نى چو واحد در عدد داخل شود
حق زوجه واحديت بى مقال/ جامع كل صفاتست و كمال
در مقام واحديت از جهات/ مي پذيرد علم و تعيين و صفات
واحديت وصف ذات حضرتست/ فرض در وى اعتبار كثرتست
يافت اندر واحديت اعتبار/ اسم و رسم و نعت و وصف از هر قرار
هست واحد از احد اول نزول/ مر حقيقت از محمد «ص» در وصول
اى محمد در جواب مشركان/ كه تو را گويند حق را ده نشان
اين بتان ما بود پيدا كه چيست/ تو بما بنما كه معبود تو كيست
گو تو ايشان را هو اللَّه احد/ او نگنجد در اشارت در عدد
پاك و بيرون است از عين و عيان/ نه اشارت مي پذيرد نه ميان
منفرد اندر صفات و ذات خويش /مطلق از ادراك مخلوقات خويش
شان او يكتايى است اندر وجود /نيستش ثانى بذات و وصف و بود
اندران حضرت خرد را راه نيست /ممكنى از هستيش آگاه نيست
نك ز اللَّه الصمد بشنو بيان /اوست معبود و پناه بندگان
هر وجودى راست بر وى احتياج/ او نباشد از وجودى لا علاج
بي نياز است از وجود غير خود /كرد خلق او بر ظهور خير خود
نيست فوقش آمرى او ناهيى /خلق را نز مشيتش آگاهيى
باشد از وصفش يكى لا جوف له/ خورد و خواب آنجا ندارد هيچ ره
يا كه من غير شبيه آمد صمد /نيست مانندى مر او را در سند
نى از او زايد ولد يا هيچ چيز / نى ز چيزى گشته او زائيده نيز
نيست همتايى مر او را هيچ كس/ هم نه عقلى را بدركش دسترس
نه شبيه او راست در ذات و صفات/ هم نه تغيير و تبدل از جهات
اعتقاد اينست پيدا و خفى /بارالها تو گواهى بر صفى
تفسیر صفی
دانلود همخوانی«لبیک یا ربّ الأمم»
