یا اباعبدالله
یا ابا عبدالله در محرمت
“حر” کن مرا
که جان “من” از شرم پر شده…
“من” را که راه نیست به جمع “حبیب"ها ..
پیــــــنوشـــتـــــ
اللهم الرزقنی شفاعة الحسین(ع)
مدت هاست ذکر قنوتم شده …
یا ابا عبدالله در محرمت
“حر” کن مرا
که جان “من” از شرم پر شده…
“من” را که راه نیست به جمع “حبیب"ها ..
پیــــــنوشـــتـــــ
اللهم الرزقنی شفاعة الحسین(ع)
مدت هاست ذکر قنوتم شده …
على بن هلال از قول پدرش مى گويد:
هنگامى كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در بستر بيمارى ـ كه به رحلت ايشان منجر شد ـ قرار داشت، براى عيادت به خدمت شان شرفياب شدم. حضرت فاطمه(عليها السلام)بر بالين حضرت(صلى الله عليه وآله وسلم) نشسته و مى گريست، تا اين كه صداى گريه حضرت زهرا(عليها السلام) شدّت گرفت. پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)سرشان را به طرف زهرا(عليها السلام) بالا برده و فرمود: عزيز دلم! فاطمه جان! چرا گريه مى كنى؟!
حضرت زهرا(عليها السلام) عرض كرد: از ضايعه اى كه بعد از شما است مى ترسم.
حضرت(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: عزيزم! آيا نمى دانى كه خداوند كاملاً بر احوال زمين آگاه است و در يك نظر پدرت را به رسالت مبعوث نمود، و بر اساس همان آگاهى، در نظر بعد، شوهرت را برگزيد، و به من وحى كرد كه تو را به نكاح او در آورم.
فاطمه جان! خداوند به ما اهل بيت هفت خصلت عطا نموده است كه به كسى قبل از ما عطا نشده، و پس از ما نيز به كسى عطا نخواهد شد:
اوّل آن كه من، خاتم پيامبران و برترين ايشان و محبوب ترين مخلوق در نزد خدا هستم و پدر توأم.
دوّم آن كه جانشين من، بهترين جانشينان و محبوبترين ايشان نزد خدا است و او شوهر توست.
سوّم آن كه شهيد ما، بهترين شهدا و محبوب ترين آنها نزد خدا است، و او حمزه، عموى پدر و عموى شوهر توست.
چهارم از ماست آن كه دوبال دارد و هرگاه بخواهد با آن در بهشت با ملائكه پرواز مى كند، و او پسر عموى پدر و برادر شوهر تو است.
پنجم و ششم; دو نوه پيامبر اين امّت فرزندان تو هستند، حسن و حسين، كه آقاى جوانان بهشتند، و قسم به خدا! پدرشان از هر دوى آنها نيز نيكوتر است.
هفتم; فاطمه جان! قسم به كسى كه مرا به پيامبرى بر انگيخت، مهدى اين امت فرزند آن دو ]حسن و حسين(عليهما السلام)[ است. هنگامى كه دنيا را هرج و مرج فراگيرد آشوبها پديدار گرديدند، راهها بسته شده و گروهى، گروهى ديگر را غارت مى كند، بزرگان به كودكان رحم نمى نمايند، و كوچكترها حرمت بزرگان را رعايت نمى كنند، در اين هنگام خداوند از نسل آن دو كسى را بر مى انگيزد كه قلعه هاى گمراهى و دل هاى قفل زده را مى گشايد. و اساس دين را در آخرالزمان استوار مى كند، چنان كه من در آخرالزمان (دوره رسالت) آن را استوار نمودم، و زمين را پس از آن كه از ظلم و جور انباشته شده باشد پر از عدل و داد مى كند.
فاطمه جان! اندوهگين مباش و گريه مكن همانا خداوند ـ عزوجل ـ از من نسبت به تو مهربان تر و رئوف تر است، و اين به خاطر جايگاه تو نزد من و مهر توست در قلب من; خداوند تو را به مردى تزويج نمود كه از جهت خاندان بزرگ ترين مردم، و از جهت بزرگوارى و مقام برترين ايشان، و مهربان ترين آن ها نسبت به مردم، و عادل ترين آنها در مساوات، و بيناترين آنها در رويدادها و مسائل است. و من از خدا خواسته ام كه تو اوّلين كسى باشى كه از اهل بيتم به من ملحق خواهى شد.
(آنگاه آثار سرور و شادى در چهره حضرت زهرا(عليها السلام) نمايان شد.)
————————-
كشف الغمّه، ج 3، ص 267 و 268; بحار الانوار، ج 51، ص 79.
تو از تبار دریایی شکیبایان آمده ای، همان ها که دوست دارِ آن
جرعه های غضبند که با صبوری و فروتنی فرو می نشیند.
کاش دست های تو بودم به وقت آن عطایا و صدقه ها که
اراده می کردی نثار کنی؛ پس آن گاه با بوسه هایت بر آن دست ها که
می گفتی دست های خداست، نوازشم می کردی!
ابوحمزه ثمالى مى گويد:
از حضرت امام محمّدباقر(عليه السلام) پرسيدم: اى فرزند رسول خدا! مگر شما ائمه، همه قائم به حق نيستيد؟
فرمود: بلى!.
عرض كردم: پس چرا فقط امام زمان(عليه السلام) قائم ناميده شده است؟
حضرت فرمود: هنگامى كه جدّم حسين بن على(عليهما السلام) به شهادت رسيد، فرشتگان آسمان به درگاه خداوند متعال ناليدند و گريستند و عرض كردند: پروردگارا! آيا كسى را كه برگزيده ترين خلق تو را به قتل رسانده است به حال خود وامى گذارى؟
خداوند متعال به آنها وحى فرستاد: آرام گيريد! به عزّت و جلالم سوگند! از آنها انتقام خواهم كشيد، هرچند بعد از گذشت زمانى باشد.
آنگاه پرده حجاب را كنار زده و فرزندان حسين(عليه السلام) را كه وارثان امامت بودند، به آنها نشان داد. ملائكه از ديدن اين صحنه بسيار مسرور شدند.
يكى از آنها در حال قيام نماز مى خواند. حق تعالى فرمود: به وسيله اين قائم از آنها انتقام خواهم گرفت.»
—————————–
علل الشرايع، ص 160، باب 129، ح 1; بحارالانوار، ج 51، ص 28، ح 29.
ساخت فیلم از زندگی انبیاء همیشه و در همه زمانها جذاب است. به طوری که از زمان اختراع صنعت سینما تاکنون، 200 فیلم با موضوع زندگی حضرت عیسی(ع)، 120 فیلم با موضوع حضرت موسی(ع) و 80 فیلم درباره دیگر پیامبران ساخته شده است، اما در این میان سهم پیامبر مهربانیها، حضرت محمد مصطفی(ص) فقط و فقط، یک فیلم شاخص است و آن هم «محمد رسولالله» است.
شاید همین موضوع مهمترین انگیزه ساخت فیلم «محمد» توسط مجید مجیدی کارگردان نامآشنای ایرانی باشد. او درباره فیلم مشهور مصطفی عقاد میگوید: در «محمد رسولالله» بیشتر به جنبههای جنگی پرداخته شده و حتی وجوه معرفتی این جنگها هم خوب بررسی نشده است، در حالی که پیامبر در همین جنگها به مسلمانان تاکید میکردند که نباید حتی به درختها آسیبی وارد شود ضمن اینکه این جنگها بیشتر دفاع بوده نه تهاجمی.
مجیدی 7 سال پیش، بنای ساخت فیلم محمد(ص) را گذاشت. پس از نگارش فیلمنامهای در 200 سکانس به کمک کامبوزیا پرتوی و با همکاری حمید امجد، مراحل پیشتولید انجام شد و فیلم در خرداد 1390 پروانه ساخت گرفت.
سرانجام آبان همان سال مجیدی از ساخت فیلمی خبر داد که وقتی به پایان برسد، نام ایران و ایرانی را تا مدتها بر سر زبانها خواهد انداخت. «محمد(ص)» عنوان آخرین اثر کارگردان «رنگ خدا»ست که قرار است به سینما رنگ و بویی خدایی بدهد. ساخت این فیلم، بدون حاشیه و در سکوت کامل خبری آغاز شد و تا امروز کمتر گزارشی از مراحل ساخت آن به بیرون درز کرده است، تا جایی که خبر بازدید رهبر انقلاب هم از لوکیشن این فیلم در آبان سال گذشته توسط روابط عمومی فیلم محمد منتشر نشد.
لوکیشن اصلی فیلم «محمد» شهرک سینمایی نور در حوالی شهر قم است که 100 هکتار مساحت دارد و به گفته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، با ساخت شهرک سینمایی مدینه و مکه، گامهای بزرگی جهت ساخت فیلمهایی با موضوع پیامبر(ص) برداشته شده است.
این فیلم در کرمان و عسلویه هم فیلمبرداری شد و در آخرین گام ـ پس از عدم موافقت هندیها ـ این فیلم در آفریقا جلوی دوربین رفت. این سکانس به تعداد زیادی فیل نیاز داشت، چرا که بیانگر ماجرای لشکرکشی ابرهه به مکه و حمله پرندگان به سپاه اوست.
فیلم محمد از محاصره مسلمانان در شعب ابیطالب آغاز میشود و به پیش از تولد پیامبر اسلام باز میگردد. در این فیلم مخاطب شاهد وقایعی است که پیش از تولد پیامبر اسلام تا 12 سالگی ایشان را در بر میگیرد. صحنههای وفات مادر رسول اکرم در روستای ابواء و صحنههای مربوط به دوران شیرخوارگی و خردسالی پیامبر در روستای سعدیه هم از دیگر بخشهای فیلم است. فیلم محمد با اولین سفر پیامبر به شام و رسیدن به صومعه بحیرا به پایان میرسد. «بحیرا» راهبی مسیحی است که درباره ظهور آخرین پیامبر به ابوطالب بشارت میدهد.
از جمله چهرههای سرشناسی که جزو عوامل فنی پروژه محمد(ص) هستند میتوان به ویتوریو استورارو (Vittorio Storaro) فیلمبردار نامدار ایتالیایی اشاره کرد که تاکنون سه بار موفق به کسب جایزه اسکار شده است.
علیرضا شجاعنوری در نقش «عبدالمطلب» پدربزرگ پیامبر(ص)، مهدی پاکدل در نقش «ابوطالب» عموی پیامبر(ص)، پانتهآ مهدینیا در نقش «فاطمه بنت اسد» همسر ابوطالب، مینا ساداتی در نقش آمنه مادر پیامبر(ص)، ساره بیات در نقش «حلیمه» دایه پیامبر(ص) و محسن تنابنده در نقش «ساموئل» تاجر یهودی، از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
بر اساس شنیدهها، این پروژه فاخر که پرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای ایران لقب گرفته و از کنار آن سریالی هم ساخته خواهد شد، قرار است علاوه بر زبان فارسی به سه زبان عربی، انگلیسی و اردو به صورت همزمان در ایران و کشورهای مسلمان اکران شود. مجیدی سال قبل در بیانیهای در پاسخ به فیلم موهن مستهجن آمریکایی نوشت: «چشم به راه باشید بزودی از پس همه این لجن پراکنیها، چهره زیبای خورشیدی او رخ خواهد نمود و روسیاهی به شما سیاهدلان خواهد ماند.» ما هم امیدواریم این مهم به زودی به وقوع بپیوندد.
جهت مشاهده عکس های این فیلم اینجا کلیک کنید.
اى مفضل ! در حال كسى كه از داشتن ديده محروم است انديشه كن. بنگر كه چگونه در كارش نارسايى پديد مى آيد. اين شخص قدمگاهش را نمى شناسد، مقابلش را نمى بيند، رنگها را از هم باز نمى شناسد، زشت و زيبا را تفاوت نمى دهد. اگر ناگاه بر گودالى مشرف شود آن را نمى بيند. اگر دشمنى به او هجوم برد نمى شناسدش . به درستى توان كتابت و تجارت و صياغت (زرگرى، ريخته گرى ) ندارد. تا جايى كه اگر از ذهن و انديشه برخوردار نباشد همانند يك سنگ در حال سقوط است .
همچنين كسى كه نمى شنود، نارسايى بسيار در كارش پديد مى آيد. روح و لذت گفت و شنود و محاوره را از دست مى دهد. از نغمه هاى دلربا و الحان راحت افزا محروم است. براى مردم گفتگو با او بسيار دشوار و ملال آور مى شود. مانند يك غايب و مرده بدرستى از اخبار مردم ديگر آگاه نمى شود در حالى كه همه چيز را مشاهده مى كند و زنده است .
اما اگر عقل و انديشه نداشته باشد، به حيوان مى ماند و چه بسا بسيارى از مصالح حيوانات را نداند و نتواند (؛ زيرا حيوانات از سر غريزه كارهاى شگفتى مى كنند). آيا نمى بينى كه چگونه براى انسان اعضا، عقل و ديگر ويژگيها آفريده شد تا با نبود و يا ناقص بودن آنها دشوارى در كارش رخ ندهد و آفرينش او تمام و كامل باشد. چرا چنين شد؟ آيا اين جز بيانگر خلقتى حكيمانه و عالمانه نيست ؟
مفضل مى گويد: عرض كردم : پس از چه روى برخى از مردم شمارى از اين اعضا را ندارند و به خاطر آن در دشواريهايى كه فرموديد مى افتند؟
فرمود: اين امر گاه براى آن است كه شخص مبتلا، تأديب شود و نيز ديگران از آن، درس عبرت بگيرند. چنانكه گاه پادشاهان مردم را به خاطر اين اهداف تأديب مى كنند، بى شك اين اعمال آنان، گاه پسنديده و تدبيرى نيكوست .
همچنين كسانى كه دچار اين بلاها مى شوند اگر (بى شكيب نباشند و) خداى را سپاس گويند و به درگاهش انابه كنند، پس از مرگ از پاداش عظيم و بسيار بهره مند مى گردند تا جايى كه اگر پس از مرگ اختيار داشته باشند چنين مى خواهند كه بار ديگر در بلاها درافتند و از پاداش و اجر الهى سود ببرند. [1]
پی نوشت :
[1] . رک: کتاب توحید مفضل ازامام صادق (ع)، نشر جمال، قم. توحيد مفضل (شگفتي هاي آفرينش)،مفضل بن عمرترجمه : نجفعلي ميرزايي